گروه فرهنگی خبرگزاری هنر ایران: امروز هرکجا که اسمی از مستند و انقلاب به میان آید، نام شهید آوینی سرآغاز سخن است. اما موضوع آنجاست که مستند روایت فتح آوینی و شیوه روایت او از حقیقت، در کتاب‌ها و کلام محدود مانده است و تا امروز در میان اهل هنر، آن هم مستندسازان نتوانسته ­ایم، آوینی دیگری را ببینیم. نه اینکه نخواهیم و یا نتوانیم؛ موضوع آنجاست که نفهمیدیم مستند شهید آوینی  از کدام مسیر به روایت فتح رسیده است . اگر توقع خود را به سینمای مستند جنگ هم محدود کنیم، بازهم  کسانی که با نگاه دینداری پا در رکاب مستند جبهه و جهاد گذاشته­اند هم نتوانستند، مستندسازی آوینی را تکرار کنند. اما نکته مغفول مانده این ماجرا کجاست که بعد از سی سال گرداندن پرچم آوینی هنوز نتوانسته‌ایم تجربه شهید آوینی را به فعل تبدیل کنیم. در این جدال با مهدی متولیان  پژوهشگر هنر انقلاب که این روزها مدیریت  انجمن هنرهای تجسمی انقلاب و دفاع مقدس را بر عهده دارد  به بحث نشسته‌­ایم.

بحث را از اینجا شروع کنیم، مهم‌ترین مؤلفه‌ای که  مستندسازی شهید آوینی را از سایر مستندسازان متمایز می‌کند، چیست؟

مهدی متولیان: مهم‌ترین ویژگی مستند شهید آوینی نوع واقع‌گرایی و مستند نگاری است. آوینی در روایت واقع‌گرایانه خود از سوژه مورد نظر خود تمهیداتی را به کار می‌بندد که تنها به‌ صرف مستند بودن اکتفا نمی‌کند و تدابیر بیشتری را به کار می‌بندد تا به حداکثر باورپذیری برای مخاطب دست یابد.

شهید آوینی در نگاه واقع‌گرایی خود به دنبال چیست؟

مهدی متولیان: اصل داستان همین است. شهید آوینی ادعا دارد که در روایت فتح، پرده از حقیقتی برمی‌دارد که دیگران این نگاه را ندارند و معتقد است، در پرداخت دیگران از جبهه‌ها، این اتفاق نمی‌افتد. شهید آوینی در روایت خود دست روی موضوعی می‌گذارد که وجه تفاوت جبهه ما با سایر جنگ‌ها است؛ تفاوت‌هایی که به نوع رفتارشناسی رزمندگان بازمی‌گردد و بعدها سبب شد تا جبهه ما تعریف جدیدی از مبارزه را به نام دفاع مقدس ارائه کند و  شهید آوینی روی این موضوع تأکید دارد.

این همان نگاهی است  که به آن مستند اشراقی اطلاق می‌شود؟

مهدی متولیان: مستند اشراقی در بیان و تفسیر واقعیت متفاوت است. در این نوع نگاه، فیلم‌ساز خویش را فانی در ذات دوست می‌بیند. در هنر اشراقی هیچ‌گاه ردپایی از هنرمند خالق اثر نیست. هر چه هست اوست و همه حالات و اشکال و تصاویر و یا ناله‌ها و بانگ‌ها و اصوات همه و همه نشانه‌اند که او را نشانه رفته‌اند. در واقع آوینی، ابعادی از جنگ را نشان می‌دهد که با چشم نمی‌توان آن را دید. به ‌طور مثال، آوینی تلاش می‌کند تا این جمله از حضرت امام را به تصویر بکشد،« فتح الفتوحی» که امام در پیامی جنگ ما را به آن تفسیر کرد و گفتند: « از همه این پیروزی‌ها مهم‌تر، روح جهاد و شهادت‌طلبی است که در میان رزمندگان وجود دارد. و این است فتح الفتوح ما.» حقیقیت این پیام در آخرین قسمت مجموعه مستند «حقیقت» قابل ‌درک است. این مجموعه  اولین کار شهید آوینی است. در قمست آخر  این مجموعه مستند، شهید آوینی داستان شهادت تصویربردار گروهش را روایت می‌کند.

یعنی از همان ابتدا مستندسازی شهید آوینی باحال و هوایی از  مستند اشراقی  شروع شد؟

مهدی متولیان: نه، به‌طور کامل. خمیرمایه و نوع گفتار و ادبیاتی که در سال‌های بعد در روایت فتح دیده می‌شود، از قسمت آخر مستند «حقیقت» کلید خورد. در قسمت آخر، یکی از فیلم‌بردارهای گروه، شهید می‌شود و خود این ماجرا، تأثیر عمیقی بر روی شهید آوینی دارد و فضای فیلم را تحت تأثیر قرار می‌دهد. با مقایسه قسمت آخر و سایر قسمت‌های قبل می‌توان تفاوت نوع روایت را مشاهده کرد.

در قسمت‌های اول مستند«حقیقت» نوع روایت گزارشی است که کم‌کم در قسمت آخر از فرم گزارشی به نوع جدیدی از روایت تغییر می‌کند. این تغییر متأثر از شهادت تصویربرداری است که آوینی در وصف این شهادت در بخشی از این مستند مقابل دوربین می‌نشیند و اعتراف می‌کند که «من به‌ واسطه سابقه کار این شهید در دوره پهلوی و داشتن ظاهر غیرمذهبی هرگز تصور نمی‌کردم که او شهید شود و خدا این غفلت را بر ما ببخشد».

 همین ماجرا برای شهید آوینی تلنگری است. در واقع سینمای مستند شهید آوینی در سیر تحول خود، از اینجا کلید می‌خورد. شهید آوینی در ابتدای کار دیدگاه کامل و بالغ و جامعی ندارد بلکه سیر تحول روحی شهید به‌ مرور رشد می‌کند و به کمال خود می‌رسد. بعدها در مجموعه روایت فتح از فرم مستند گزارشی خارج می‌شود و همه تأکیدش در فیلم و داستان به تحول روحی سربازان می‌پردازد.

در مقاله «انفجار اطلاعات» آخرین مقاله ‌این شهید در یک پاراگراف، اهمیت این مسئله را تأکید می‌کند؛ آنجا که می‌گوید، دهکده جهانی محقق شده است و به رفتارهای جاهلانه‌ای که از بشر سرزده است اشاره می‌کند و فکت‌هایی از هرزه گری‌های عالم امروز می­آورد و در آخر می‌گوید، عجیب آنجاست که در همین دهکده، در زیر آسمانش رزمندگان رمپ‌های فکِ زیسته‌اند. همان عالمی که خورشید هم به کازینوی لاس‌وگاس تابیده و هم بر حسینیه دوکوهه و آوینی.

 در اینجا  بر دو موضوع کاملاً متضاد اشاره می‌کند. از حیوانیت بشر تا عروج بشر، کنتراستی که شهید در طول روایت فتح تلاش می‌کند تا این کنتراست را به نمایش بگذارد و تحولی که اتفاق افتاده است را نشان دهد.

مهدی متولیان

از نگاه شهید آوینی چه طور می‌توان در سینمای مستند امروز با هر مضمونی به مستند اشراقی دست‌ یافت؟

 مهدی متولیان: در سینمای مستند امروز ما مشابه‌ای از آنچه مستند اشراقی است و در روایت فتح می‌شود دید نداریم. در واقع دنیای مستند امروز به این نوع از مستند علاقه‌ای ندارد. فضایی که دنیای هنری ما درک کرده است کسی وجود ندارد و ممکن است برخی تصور کنند که اتمسفری که شهیدآوینی، مستند خودش را بر آن اساس ساخته است. مختص دهه شصت بوده است و از گرایش معنوی شهید آوینی برگرفته است و محصول جو حاکم در دهه شصت است. اما روحیات آوینی فراتر از آن جو است. و در کنار این توجیهات در حقیقت کسی تمایل ندارد، مستند خود را با بر معیار و معناهای آوینی تطبیق دهد و اگر کسی هم‌ گذری به این سبک داشته است، سریع برچسب شعاری بودن گرفته است.

ما حتی همان اوایل و در  دهه 60 در همان اتمسفری که آوینی زیسته است  هم مستندی با فضای مستند اشراقی شهید نمی‌بینیم؟

مهدی متولیان: بله، اگر در آن زمان مستندی هم با حس و حال مستند اشراقی ساخته شد، خیلی زود شکست خورد. هرچند معنویت‌گرایی در همه این مستندها مشهود بوده است اما نتوانست به مستندهای شهید آوینی نزدیک شوند، چراکه میل همه این‌ها به سمت مستندهای گزارشی بود. در عین اینکه مسئله معنویت و شهادت‌طلبی را هم مطرح می‌کردند، اما در نهایت نتوانستد مستندهای شهید آوینی را تکرار کنند.

چرا این مستندسازان باوجود نگاه و نگرش مذهبی خود نتوانسته‌اند مجموعه «روایت فتح» را تکرار کنند، آیا بلد نبودند؟

مهدی متولیان: اتفاقی که در باطن این ماجرا در حال رخ دادن است، وجود دو عالم متفاوت است. آوینی تکلیف خود را با این دو عالم مشخص کرده بود و تصمیم گرفت که در عالم روحانی با همان سبک و سیاق کار کند. اما به ‌طور معمول ما در عالم مدرنیسم به سر می‌بریم و مدرنیسم به ‌هیچ‌ وجه نمی‌تواند با معنویت ترکیب شود، چراکه مدرنیسم همه ‌چیز را به نفع مادی‌گرایی خود مصادره می‌کند.

 بقیه مستندسازان بین این دو عالم متفاوت گیرکرده‌اند. مدیوم سینما مدیوم هنر مدرن است. سینمای ما از این مدیوم تأثیر می‌گیرد، این در حالی است که سینمای اشراقی شهید آوینی در این قالب قرار نمی‌گیرد. بنابراین تا زمانی که نگاه‌مان به عالم، از زاویه نگاه عالم مدرن باشد، نمی‌توانیم به سینمای اشراقی آوینی برسیم. نه‌ تنها نمی توانیم مانند شهید آوینی فیلم بسازیم، بلکه حتی نمی‌خواهیم مثل آوینی باشیم. در دنیای امروز، مثل هیچکاک یا هر کارگردآن‌ هالیوودی  بودن مهم است، اما مثل آوینی بودن موضوعیت ندارد و مسئله ما  نیست.

شاید مستندسازان امروز با نوع نگاه شهید آوینی آشنایت ندارند و آن را نمی‌شناسند؟

مهدی متولیان: عدم شناخت و بی‌آگاهی، بخشی از این بی‌توجهی است، در کنار آن تصمیم هم نگرفته­‌ایم که از عالم مادی به عالم انقلاب اسلامی شیفت کنیم.

جامعه مذهبی و معتقد چرا نمی‌توانند مستند اشراقی را به مرحله  اجرا برسانند؟

مهدی متولیان: به این دلیل که  آن‌ها در استراکچر هنر مدرن فکر می‌کنند و عموماً آثاری که در زمینه شهدا و دفاع مقدس ساخته‌شده با هنر مدرن در تضاد است. این مستندسازان تلاش کرده­اند تا از ایثار و شهادت بگویند، اما در فرم آن ‌قدر ضعیف بوده‌اند که در نهایت به یک اثر قوی تبدیل نشده‌اند. زمانی که تأکید را روی محتوا می‌گذاریم بی‌آنکه به فرم پیام توجه کنیم، در نهایت اثری  تبلیغاتی تولید می‌شود،  در عین اینکه در کنار توجه به فرم اینکه  فیلم‌ساز برای پرداخت به سوژه خود، از چه زاویه نگاهی به مسئله  ورود می‌کند نیز حائز اهمیت است.

بنابراین می‌توانیم این‌گونه برداشت کنیم که شهید آوینی برای رسیدن به سینمای مستند اشراقی با عنوان روایت فتح خیلی قبل‌تر به یک خودسازی درونی رسیده است؟

مهدی متولیان: بله، این تهذیب درونی در شهید آوینی رخ ‌داده است و این تهذیب سبب می‌شود تا آثار شهید آوینی متعلق به هنر مدرن نباشد. آنجایی که حضرت آقا در توصیف میدان جنگ می‌گویند: «رزمندگان راه‌های آسمان را بهتر بلدند تا راه‌های زمینی»  و شهید آوینی همین سیر تحول رزمندگان را به ‌گونه‌ای بیان کرده است که گویی خودش همین راه را طی کرده و دیده است. این تجربه معنوی از تهذیب نفس به ‌دست‌ آمده است که کسب معرفت جزئی از آن محسوب می‌شود و این سبب شده تا آوینی از کانسپت هنر مدرن، خود را خارج کند. درست است که از تکنولوژی بهره می‌برد اما اثری که خلق کرده است متعلق به عالم سنتی است.

پس می‌توان این‌گونه نتیجه گرفت آن تهذیب نفسی که شهید آوینی تجربه کرده است در میان مستندسازان اتفاق نیفتاده است؟

مهدی متولیان: مشکل اینجاست که هنرمند ما در آموزشگاه‌ها به ‌درستی تربیت نمی‌شود. در آموزشگاه‌ها، فیلم‌سازی آموزش می دهند، اینکه با دوربین چه طور کارکنیم، تکنیک‌هایی که به‌ خودی ‌خود هنر نیستند، بلکه فن است و هنرمند باید این توانایی را داشته باشد تا این فن را به‌گونه‌ای به کار گیرد که بتواند حرف و پیامش را به ‌درستی بیان کند.

 در دنیای هنر ما، هنرمند این موضوع را درک نکرده است. هنرمند ما به‌نوعی بنده فن است که در یک‌کلام به او تکنیسین اطلاق می‌شود. شهید آوینی در ساخت مستند روایت فتح، به‌ عین، این ابزار را در خدمت پیام خود درآورده است. در جایی که تصویر توان گفتن ندارد، نریشن و گفتار متن را به کار اضافه می‌کند.

در حقیقت آوینی فن فیلم‌سازی را به نفع بیان معنوی مصادره کرده است، در حالی‌ که عموم هنرمندان بیان معنوی را در فیلم‌سازی  خود مستحیل می‌کنند. در عین ‌حال هنرمند حقیقی که با حکمت و عرفان اسلامی مأنوس است، فرم سینمایی را به نفع پیام مصادره می‌کند اما  این به آن معنا نیست، که همه بچه‌های انقلابی ما فن زده‌­اند، گروهی هم هستند که  پیام زده می‌شوند بی‌آنکه فرم را به‌خوبی بشناسند.

 

این گفتگو ادامه دارد ...

 

هانیه شجاعی زند