گروه سینما: اگر چه سینمای ایران در اقتباس از آثار ادبی و داستانهای ایرانی و جهانی و یا تولید آثار بیوگرافی، همچنان کمکاری میکند، اما در برداشت از پروندههای جنایی گامی به جلو برداشته است و در سالهای اخیر فیلمهایی از این دست ساخته شدهاند.
اگر در دهه هفتاد فیلمهایی چون "قرمز" و "شبهای تهران" را بر اساس پروندههای جنایی و قضایی داشتیم، در سالهای اخیر فیلمهایی چون طلاخون، لانتوری، عنکبوت و علفزار را داشتیم. در میان این فیلمها، نام کاظم دانشی را در علفزار به عنوان اولین فیلمش شنیدهایم. این فیلم که نخستین بار در چهلمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، به پرونده تجاوز گروهی در خمینیشهر در سال ۱۳۹۰ میپردازد.
بعد از دوسال نام کاظم دانشی را در چهلودومین جشنواره فیلم فجر در کنار یک فیلم جنایی دیگر منتهی در مقام فیلمنامهنویس شنیده شد. فیلم «بی بدن» به کارگردانی مرتضی علیزاده و نویسندگی کاظم دانشی از جمله فیلمهای بحث برانگیز جشنواره امسال بود. دانشی این بار در کنار یک کارگردان فیلم اولی بار دست بر یک سوژه و پرونده ملتهب جنایی گذاشته است و به نظر میرسد این حیطه مورد علاقه او است.
«بی بدن» آشکارا برداشتی از یک پرونده جنایی معروف در سالهای اخیر است اما کارگردان بارها در مصاحبههای خود گفته است این گونه نیست. حالا که فیلم اکران شده است و همه چیز برملا شد انتظار میرفت این بار حداقل آن را بپذیرد اما زیربار نرفت و بیان کرد که این فیلم برداشتی از چند پرونده مشابه بوده است. نمیدانم چگونه میشود جزییاتی از پرونده معروف که در فیلم مو به مو به آن اشاره شده است را کتمان کرد و اصلا چرا؟ اگرچه که علیزاده نپذیرفته اما باید دید آیا طرفین این پرونده جنایی رضایت داشتهاند که درموردشان فیلم ساخته شود یا خیر.
«بی بدن» فیلمی است که به واسطه همان پرونده جنایی مشهور، از ابتدا تا انتها و حتی جزییاتش را به خوبی میدانیم و چیزی فراتر از دادههایی که در فضای مجازی هم در رابطه با آن پرونده وجود دارد به مخاطب ارائه نمیدهد.با این حال فیلم کشش دارد و مخاطب را تا پایان همراه خود میسازد. چرا که فیلمساز این قصه ملتهب را دراماتیزه کرده و به نمایش گذاشته است و در خلال این پرونده اگر چه نصفه و نیمه اما حرفهایی در رابطه با فروپاشیدگی خانواده، خلاء عاطفی جوانان در خانواده و تاثیر فضای مجازی بر روند یک جریان اشاره میکند.
مهمترین حسن این فیلم آن است مسئلهاش قصاص نیست؛ اساسا موضعش نسبت به این مسئله انسانی است و برخلاف سایر فیلمهای مشابه تلاش نکرده تا از قاتل تصویر یک مظلوم را بسازد و از این حیث جای درستی ایستاده است. فیلمهایی در سینمای ایران ساخته شده است که حکم قصاص را با توجیحات احساسی زیر سوال میبرند اما "بیبدن" بخشش و قصاص را در کنار یکدیگر نشان میدهد و با وجود مقدس شمردن بخشش، ولی دم را در انتخاب بین این دو مختار و مُحِق میداند.
فیلم تلاش دارد بر سلسله مسائلی که بر روند بررسی یک پرونده و همچنین تصمیم خانواده مقتول تاثیر میگذارند را نشان دهد. «بی بدن» نشان میدهد که چگونه رفتار خانواده قاتل و شیوهای که برای نجات فرزندشان در پیش گرفتند، فضای مجازی و جوسازی که علیه خانواده مقتول در جامعه شکل گرفت موجب شد تا خانواده مقتول رضایت ندهند و در واقع بخشیده نشدن قاتل نتیجه اعمال پدر او بوده است و شاید اگر راهی برای همدلی با خانواده مقتول پیدا میکردند و حقایق را میگفتند، مسیر حکم تغییر میکرد.
فیلمساز نگاه انتقادیاش نه به سمت خانواده مقتول و حکم قصاص است و نه قوه قضاییه؛ بلکه به سمت خانواده قاتل و مردمی است که بر آتش آنها دامن زدند و ندانسته با فشار روانی که بر خانواده مقتول وارد کردند، مانع از نجات جان یک انسان شدند و آیا این همان چیزی بود که در پی آن بودند؟
«بی بدن» با وجود قصه پرکشش، اشکال جدی در انتخاب بازیگرهایش، بازی گرفتن از آنها و شخصیتپردازی آنها دارد؛ به ویژه شخصیت بازپرس با بازی نوید پورفرج که برای این نقش زیادی خوشتیپ و جوان و اکتهایش خام است. گویی قرار بوده پورفرج کپی پژمان جمشیدی در "علفزار" باشد که چندان برابر با اصل درنیامده است. دانشی این بار هم بازپرسی را خلق کرده که تمرد میکند و اقدامات خودسرانهای دارد و باز هم نشان داده که از فضای دادرسی و دادگاهی چندان اطلاعی ندارد و فیلمساز هم پشت دست او و متاثر از فیلم«علفزار» حرکت میکند و تصویر درستی از دادگاه، دادرسی و نیروهای قوه قضاییه ارائه نمیدهد و در بخش دادگاهی فیلم بسیار اطلاعات سطحی حتی در جنبه بصری به مخاطب ارائه میدهد.
فیلم با وجود این که کم نقص نیست اما یک درام اجتماعی مخاطبپسند است و علت آن بی ربط با شباهت زیاد قصه به پرونده جنایی مشهور نیست اما منصفانه باید گفت که فیلمساز پشت این پرونده خودش را پنهان نکرده و تلاش خود را برای تبدیل آن به یک اثر دراماتیک کرده است.اگرچه بعد از اکران این فیلم در جشنواره فیلم فجر شکایاتی از جانب خانواده مقتول و قاتل صورت گرفت اما اکران عمومی آن نشان میدهد که اختلافات بالا نگرفته است.
نکته دیگری که در فضای مجازی این فیلم را ترند کرده است موزیک و ویدئویی از فیلم با صدای محسن چاوشی است که ترانهاش قرابت زیادی با فیلم دارد.به نظر میرسد با وجود کم بودن فیلمهای اجتماعی درحال اکران، بیبدن بتواند فیلم اجتماعی موفقی در گیشه باشد.
هانیه علی نژاد