سرویس موسیقی هنرآنلاین: میگویند نانِ نوشتن، در ترانه است. یعنی اعتقاد غالب بر این است که اقتصادیترین خروجی حوزه نوشتار، نوشتن ترانه و فروش آن است. میگویند آن دسته که از بهترینها هستند، برای نوشتن چندخط ترانه، چندمیلیون میگیرند. ممکن است، شاعری، سالها شعر بنویسد و در بهترین صورت از هر کتابی که پس از طی روندی طولانی مدت منتشر میکند، معادل مقداری گیرش بیاید که یک ترانهنویس با همان اعتبار، برای نوشتن تنها یک ترانه به جیب میزند. در این گزارش، به بررسی چند و چون پدیده درآمدزایی از راه نوشتن ترانه پرداختهایم و سراغ چند ترانهسرا رفتهایم که در این سالها خوب نوشته و خوب فروختهاند.
بدیهی است هنر هم مانند دیگر عناصر بتواند تبدیل به کالا شود. وقتی صحبت از کالاست، عرضه و تقاضا هم مطرح است و طبیعی است که این رابطه را پول است که میسازد. بنابراین تعریف، "ترانه"، کالاترین شیء در بین تولیدات ادبیات و هنر است. ترانهسراها از معدود مرتبطان به هنر و ادبیاتاند که اگر کارشان بگیرد، میتوانند تنها از راه نوشتن، زیست اقتصادی نسبتا خوبی را رقم بزنند. در واقع ترانهسرایی از معدود گرایشهای نوشتاری است که میتوان با خیال راحت از این عبارت درباره فاعلان آن سخن گفت: "حرفه؛ ترانهنویس". ارزانترین ترانهها که میشود آنها را در همین اینترنت هم سفارش داد قیمتی 50هزار تومانی دارند و گفته میشود برخی ترانهسراها سقف قیمتها را هم شکستهاند و در مواردی برای یک ترانه 5میلیون تومان هم گرفتهاند.
ترانهسراها چند دستهاند. منظور از این جمله ساختن ایهامی ساده و نخنما نیست و البته اگر آنها متحد نیستند و "چنددسته"اند، موضوع این گزارش نیست. آنها را میتوان بر اساس درآمدی که دارند به چند دسته تقسیم کرد. عدهای هستند که کاملا به عنوان بیزینس به ترانهسرایی روی میآورند. این عده با در دست گرفتن نبض بازار و ساز و کارهای فروش ترانه، در بین خریداران ترانه جا باز میکنند. عدهای هم هستند که ترانههای خیلی خوبی هم مینویسند، اما چون هنوز "برند" نشدهاند کسی سراغ آنها نمیآید. دسته آخری، کسانیاند که در نگاه نخست، به ترانه به عنوان دغدغهای هنری میپردازند و البته از این راه پول هم درمیآورند. هر چند این دسته آخری، انگشتشمارند اما میشود سراغ یکی دو تا از آنها رفت و درباره این موضوعات پای صحبتهایشان نشست.
ارجینی: مجبوریم ترانه بفروشیم
امیر ارجینی از آنهاست که به قول خودش اتفاقی وارد ترانهسرایی شده و در این راه به دامان رابطههای پشت پرده نیفتاده. کارش را با محسن چاووشی شروع کرده و تا مدتی پیش که با او به اختلافی برخورده، این همکاری ادامه داشته است. زندگیاش تنها از راه ترانهنویسی میگذرد و این یعنی که حرفه او ترانهسرایی است. اعتراف میکند که میشود از راه فروش ترانه گذران روز کرد اما در عین حال معتقد است در پروسه ساخت یک قطعه موسیقی و کلام، کمترین دستمزد را ترانهسرا میگیرد. ارجینی میگوید: ما چون فعالیتهایمان را از طریق نهادی مانند صنف دنبال نمیکنیم، همواره سرمان کلاه میرود. اغلب حق ترانه را همان ابتدا واگذار میکنیم، در حالی که خواننده اثر بارها میتواند از آن به شکلهای مختلف مانند تجدید انتشار آلبوم، بازخوانی اثر، برگزاری کنسرتهای متعدد و ... استفاده کند و بر اساس شکل قراردادها حق مادی ما همان حق واگذاری اولیه است و تا اینطور است مجبوریم ترانهها را بفروشیم.
میگوید درآمد یک ترانهسرا هر قدر زیاد باشد قابل مقایسه با سود دیگر افراد مرتبط مانند آهنگساز و خواننده نیست. او به وجود دلالیها و مافیاهای ترانه در ایران معتقد است اما از اینکه تاکنون گیر آنها نیفتاده خوشحال است. شش هفت تا ترانه در ماه مینویسد و اغلب سه چهار ترانه را میفروشد اما درباره اینکه اصولا بابت هر ترانه چقدر قرارداد میبندد، چیزی نمیگوید و مدعی است چون قراردادها یکطرفه نیست نمیتواند رقمی را اعلام کند. میگوید: متاسفانه قیمت ترانه بر اساس کیفیتهای اثر تعیین نمیشود. خوانندههای تازهکار به دنبال نامهای معروفترند و حتی حاضرند ترانهای را که باب میلشان نیست تنها به خاطر نام برجسته ترانهسرایش بخرند و بخوانند. خوانندههای معروفتر اما قاعده را عوض میکنند. شما کافی است یکبار برای آنها ترانه بنویسید تا شما هم تبدیل به بِرندی مانند خود آنها شوید.
صفا: بیشتر از خیلیها درآمد دارم
حسین صفا هم مانند ارجینی با محسن چاووشی شروع کرده و اولین دستمزد ترانه را از داریوش مهرجویی برای ترانههای "سنتوری" گرفته. او هم میگوید ترانهنویسی چند سالی است که تنها شغلش محسوب میشود: "نوشتن ترانه برای من به عنوان حرفه مطرح است اما نه صرفا به عنوان فعالیتی اقتصادی. هر چند به لحاظ اقتصادی هم تصور میکنم باید سختگیر بود و ارزش کار را پایین نیاورد. آنها که از راه نوشتن ترانه کسب درآمد میکنند تعدادشان روزبهروز بیشتر میشود و متاسفانه اینها اغلب کسانیاند که صرفا به دلیل سودآوری بازار ترانه، به آن روی میآورند.
او هم وجود دلالان و لابیهایشان در بازار ترانه را تایید میکند اما معتقد است چون راه خودش را مشخص کرده آنها هیچگاه جرات نکردهاند سراغش بیایند. با اینکه معتقد است یک ترانهسرا به تمام و کمال باید پای حقوق مادی اثر بایستد اما میگوید سرنوشت ترانهای که مینویسد از مقدار پولی که بابتش میگیرد برایش مهمتر است. صفا هم در رابطه با مبلغ قراردادهایش با خوانندهها نم پس نمیدهد اما از حرفهایش معلوم است که جزو گرانترینهاست: "ممکن است از خیلیها بیشتر درآمد کسب کنم در این راه، اما چون ساز و کارهای متداول و به نظرم بازارگرمکن را نپذیرفتهام هر قدر هم که بگیرم، آن را حق خودم میدانم."