گروه فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: در یادداشت این مترجم و منتقد ادبی، آمده است: «یدالله رویایی در یازدهم اردیبهشت سال ۱۳۱۱ در دامغان به دنیا آمد و در بیست و چهار شهریور سال ۱۴۰۱ در پاریس درگذشت. رویایی کار شعر را با شعرهایی در قالب قدیمی همچون قصیده، مثنوی و چهارپاره شروع کرد و در ابتدای راه شاعری تحتتاثیر نادر نادرپور بود. شعرهای این دوره نخستین شعریاش در کتاب «بر جادههای تهی» در انتشارات کیهان به سال ۱۳۴۰ شمسی به چاپ رسید ولی با کشف نیما یوشیج تحولی مهم و بنیادی در زبان و سبک شعریاش پدید آمد و شیوهاش دگرگون شد که نمودش را میتوان در شعرهای کتاب «شعرهای دریایی» به چاپ سال ۱۳۴۴ نشر مروارید دید.
رویایی در کتاب شعر «دلتنگیها» که به سال ۱۳۴۶ در نشر روزن به چاپ رسید، بنای شعری را بنیان نهاد که خودش بعدا تعبیر به شعر حجم کرد و بعد در بیانیهها و مانیفستهای گوناگون این سبک یا شیوه شعری جدید را تبیین و تشریح کرد. رویایی سپس در شعرهای مجموعه «از دوستت دارم» که باز در سال ۱۳۴۷ در نشر روزن به چاپ رسید به نحو فزایندهتری و رادیکالتری آن شعری را که خودش مدعی بود شعر حجم است در شعرهای همان کتاب نشان داد. رویایی از سال ۴۷ تقریبا تا سال ۵۷ کتاب شعری به زبان فارسی چاپ نکرد و سال ۵۶ برای همیشه از کشورش مهاجرت کرد، ولی در تمام همین سالها مشغول سرودن مجموعهای بود که بعدها نامش را «لبریختهها» نهاد.
«لبریختهها» نخستین بار سال ۱۳۶۹ در پاریس به چاپ رسید و سال ۷۱ شمسی در نشر نوید شیراز-ایران تجدید چاپ شد. شعرهای این کتاب پس از «دلتنگیها»، مهمترین کتاب شعر رویایی است که در واقع میتوان شعرهایش را در راستای همان چیزی دانست که خودش تعبیر به شعر حجم میکرد، ولی برخی منتقدان همچون خودم معتقدند کار رویایی چیزی بیش از تقویت یک شاخه از شعر نیمایی نبود و حتی منتقدان صاحب نامتری چون رضا براهنی یا عبدالعلی دستغیب هیچگاه لفظ شعر حجم را در مورد شعرهای رویایی به کار نبردند و در واقع همیشه از شعرهای رویایی در قالب یک جور شاعر صاحبسبک نیمایی یاد کردند. بنابراین یدالله رویایی در واقع خودش تنها مروج و مفسر مهم و اصلی شعر حجم بود و تقریبا به جز خودش هیچکسی در راستای روشنتر کردن مبانی و نظریات شعر حجم بعدا گامی برنداشت.
رویایی جدای از تاثیر فراوانی که در شروع کار شاعری از نیما یوشیج گرفته بود، بهخاطر زبان فرانسه که میدانست بسیار تحتتاثیر شعرای فرانسوی همچون رمبو، ورلن، مالارمه و شاعران جدیدتری مثل فرانسیس پونژ بود. در واقع همچون «شعرهای دریاییهای» که در آن تحتتاثیر سن ژون پرس بود، در شعرهای کتاب «لبریختهها» و هم بعدا در کتاب «هفتاد سنگ قبر»، بسیار تحتتاثیر اشعار فرانسیس پونژ، شاعر آوانگارد فرانسوی بود. منتها او سبک و شیوه آن شاعران را بهاصطلاح دنبال میکرد. محتوا و آن چیزهایی که به آن میپرداخت، تماما متعلق به خودش بود.
شعرهای «هفتاد سنگ قبر» دقیقا شرح سنگ قبرهای خیالی است از آدمهای حقیقی در زندگی رویایی. حالا چه شاعر، چه مبارز سیاسی مثلا از شعرا سنگ قبر نصرت رحمانی، هوشنگ بادیهنشین، احمد شاملو و بیژن الهی را تصویر کرده و از مبارزان سیاسی مثلا سنگ قبر خسرو گلسرخی را تصویر کرده یا شاید بیژن جزنی، شاید سعید سلطانپور. بههرحال این موضوع محل تحقیق است چون شاعر هیچوقت با صراحت تمام نمیآید یک چیزی را اعلام کند. حتی یک بار خودم از او پرسیدم که مثلا فلان سنگ قبر منظور فلان شخص است؟ گفت: والله خودم هم نمیدانم. یعنی معلوم نیست که شاید باشد، شاید نباشد. رویایی علاوهبر شعر نیما و شعر غرب بسیار تحتتاثیر عرفان خود ایران هم بود. منتها تفسیر و تعبیر خودش را داشت از عرفان. مثلا مقالات شمس را فارغ از تصویری که عطار یا مولوی میخواستند از شمس بدهند، قبول داشت. طرفدار یک جور عرفان سالم بود که با شطحیات یا خرافات مذهبی خیلی سنخیتی نداشت.
البته همیشه شعر و نظریات رویایی محل بحث و مورد مناقشه بوده از شاملو گرفته تا براهنی تا سپانلو تا منتقدان دیگر همیشه با نگاه انتقادی به او نگاه کردند، ضمن اینکه منکر وجودش بهعنوان یک شاعر صاحبسبک نبودند. حتی نظریهپرداز صاحبسبکی چون رویایی در نثر و نقد هم جایگاه ویژه خودش را دارد، شاید بتوان گفت بعد از رضا براهنی و محمد حقوقی از بهترین منقدان بود. شاعر-منتقد برجستهای بود، ولی شعرش در دنیای حیات با بدفهمی و با نادیده گرفتنهایی هم مواجه شد ولی حرف، نظر و شعرش سرآمد بود. راهگشا بود و همیشه هر کاری که میکرد چه در حیطه شعر چه در حیطه نظریه شعری، باعث بحث و فحص میشد. هیچکس چه موافق چه مخالف نمیتوانست بیاعتنا رد شود از مقابل بهاصطلاح کارهایی که خلق میکرد. قطعا نامش در تاریخ ادبیات معاصر ماندگار است».