سرویس تجسمی هنرآنلاین: آغاز محرم خبر از حرکت کاروانی به سمت کربلا دارد که عشاق سینه چاک بسیاری را به سمت شیدایی میبرد. کاروانی که در مسیر تعالی رو به سمت شهادت گام برداشتند و سرانجام سر به جانبازی دادند. با گذشت بیش از 14 قرن از واقعه کربلا هنوز هم ابتدای محرم، سیاهپوشان شیعه را به عزاداری وامیدارد. در این میان اما هنرهای تجسمی بینصیب نمانده و نقش پررنگی را در زنده نگاه داشتن این واقعه مهم ایفاء کرده است. به جرات میتوان گفت که عرصه هنرهای تجسمی پا به پای محرم گام برداشته و در گذر زمان، از شکل قهوهخانهای گذشته و به سمت مدرنیته سوق یافته است.
به بهانه عزاداری سالار شهیدان، به بخشی از آثار هنری این عرصه نگاهی داشتیم:
هنر قهوهخانهای و روایت عاشورا
نقاشی قهوهخانهای یا خیالی سازی از هنرهای دوران قاجار است که به دلیل آنکه هنری کاملا مردمی است از اهمیت قابل توجهی در نقاشی ایرانی برخوردار است. "نقاشی قهوهخانه" را میتوان نخستین تلاش برای خارج شدن هنر از شکل درباری دانست زیرا این هنر توانست شکل مصور روایتها را به میان مردم کوچه و بازار بکشاند. این هنر که سالهای طولانی حماسههای شاهنامه و روایت کربلا را در دل خود داشت، به راحتی توانست بخش مهمی از اندیشه مردم عامه را تعالی بخشد به نحوی که میتوان ارزش آن را با تئاتر و سینمای امروز مقایسه کرد. هنر ایرانی همواره با تحول داستانسرایی و سخنوری پیشرفت کرده است. نقاشی قهوهخانه درست در جایی که ادبیات کلاسیک فارسی غنا و تنوع و عمق محتوای خود را از دست میدهد و هنر نقاشی نیز استقلال خود را از ادبیات اعلام میکند، اعلام موجودیت میکند تا بار دیگر کلام را به نقاشی پیوند زند.
قهوهخانه محلی است که مردم در آن استراحت میکنند و به گپ و گفت میپردازند. به همین خاطر نقال در قهوهخانه نقش خواننده، اثر نقاشی را ایفا میکند. در واقع در این روند، نقال هم نقش بازیگر را بر عهده دارد و هم تشدید کننده ویژگیهای دراماتیک تصویر است، زیرا وی در این حرکت نقش موعظهگر، داستانسرا و شاعر را به عهده دارد. نقاشان قهوهخانه شاید بیش از هر هنرمند دیگر از لذت ارتباط مستقیم با مخاطب بهرهمند میشدند. نقاشیهای مذهبی بسیار وامدار تعزیه هستند و میتوان پارهای از آنها را با نقاشیهای درون تکایا مقایسه کرد. از نقاشان معروف این شیوه میتوان به حسین قوللر آغاسی، محمد مدبر، عباس بلوکیفر، حسن اسماعیلزاده (چلیپا)، فتحالله قوللر، حاج رضا عباسی، عنایتالله روغنچی، میرزا حسن، علی الوندی همدانی، حسین همدانی و ... اشاره کرد.
دیوارنگارهای عاشورایی حسن چلیپا
حسن اسماعیلزاده مشهور به چلیپا، زاده ۱۳۰۳ در زنجان است. آثار قهوهخانهای چلیپا نمودی از رشد و اوج این گونه هنری است. وی در ۲۰ بهمن ۱۳۸۵ درگذشت.
جنگ روز عاشورا عنوان نقاشی دیواری از حسن اسماعیلزاده است. این نقاشی دیواری واجد چند ویژگی جالب است. در این اثر هنرمند برخلاف گذشته، به پرسپکتیو (ژرفنمایی) اهمیت داده است. کافی است به دو ردیف انتهای نقاشی دقت کنید؛ اما این پرسپکتیو چندان کامل نیست و کمی خامدستانه است. نمونه بارزش وضعیت خیمهگاه کاروان امام است. در نقاشی تنها نام امام حسین (ع) و غلام ترک دیده میشود. به نظر میرسد همراه امام حضرت عباس (ع) باشد که آن هم به واسطه پر روی کلاهخود قابل تشخیص است. نقاشی یادآور برخی آثار اروپایی دوره گوتیک به خصوص جوتو است.
ترسیم شمایل امام حسین (ع) توسط محمد تجویدی
محمد تجویدی، دومین پسر هادی تجویدی و از نگارگران بنام دوره ماست. او مبانی نقاشی سنتی ایران را نزد پدرش، هادی تجویدی فرا گرفت. چند سالی پس از درگذشت پدر، در 1321 هجری شمسی به مدرسه صنایع قدیمه رفت و با راهنمایی استادانی مانند محمدعلی زاویه، ابوطالب مقیمی، علی کریمی و حسین طاهرزاده بهزاد بر دانستهها و مهارت خویش افزود. برخی کارشناسان، آثار او را دور از نقاشی سنتی ایران میدانند و باور دارند آثار محمد تجویدی، بیشتر با موضوعات هنر ایران پیوند خورده است اما تجویدی خود نظری دیگر داشت.
محمد تجویدی از هنرمندان پرکار به شمار میآید. هنر او در بیش از 250 اثر کلاسیک فارسی (دیوان شعرایی مانند حافظ، خیام، سعدی، باباطاهر، شاهنامۀ فردوسی و ...) دیده میشود. همچنین نگارگری برخی آثار معاصرین مانند حماسه هیزمشکن (بسیج خلخالی) اثر اوست. خود او میگوید: "آثار من به قدری زیاد است که بعضی وقتها با دیدن آنها خود شگفتزده میشوم و حتی آنها را فراموش کردهام و فقط با امضای خود آنها را میشناسم".
تجویدی افزون بر تصویرگری کتابها، متأثر از شمایلسازان بیزانس و گوتیک مانند آندره روبلف، تعداد بسیاری شمایل مذهبی نیز از خود به یادگار گذاشته است. از این دست است شمایل حضرت علی (ع) و امام حسین (ع) است. این آثار به شیوهای ناتورالیستی و با بهکارگیری نور و حجمپردازیهای غربی چنان پرداخته شده است که در نگارگری ایران فراگیر نیست. استاد محمد تجویدی به سال 1373 ه.ش. در سن 70 سالگی در تهران درگذشت.
واقعه عاشورا به روایت هنر مدرن
ظهور ابزارهای قدرتمند تکنولوژی نظیر رادیو، سینما و در نهایت تلویزیون سبب شد که هنر قهوهخانهای به شکل چشمگیری کمرنگ شود. به همین خاطر هنر نقاشی نیز از شکل قهوهخانهای به سمت مدرنیته حرکت کرد. این رویکرد جدید نیز به اندازه نقاشی قهوهخانهای اعتقادات مردمی و عاشقانههای مذهبی را در مرکز توجه خود قرار داد به نحوی که امروز آثار بسیار برجستهای از واقعه کربلا متعلق به این بخش از هنر ایران است.
تابلوی "عصر عاشورا"
محمود فرشچیان در سال 1308 در شهر هنرپرور اصفهان دیده به جهان گشود. پدرش که مردی هنردوست بود با توجه به اشتیاق فرزند به هنر نقاشی او را به کارگاه استاد حاج "میرزا آقا امامی" رهنمون کرد. وی سپس در هنرستان هنرهای زیبای اصفهان از استاد عیسی بهادری تعلیم گرفت. پس از پایان این دوره به اروپا رفت و چند سالی در آنجا به مطالعه و بررسی آثار نقاشان برجسته غرب همت گماشت و در نتیجه همین مطالعات بود که به رهیافتی تازه از هنر نقاشان با معیارهای جهانی رسید.
شاید بتوان گفت معروفترین تابلویی که فرشچیان را با آن میشناسند، تابلوی "عصر عاشورا" است. این تابلو معروفترین تابلویی است که در رابطه با واقعه عاشورا به تصویر کشیده شده است. موضوع این تابلو بازگشت اسب بیسوار امام حسین (ع) به سوی خیمهگاه در عصر عاشوراست.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان هنری عناصر این تابلو به حدی ماهرانه و در ارتباط نزدیک با یکدیگر قرار گرفتهاند که از آن اثری زیبا و تاثیرگذار ساختهاند. استفاده از رنگهای تیره در کنار حالت زنان و دخترکان عزادار و اسب امامحسین (ع) تصویری را ساخته که حزن و اندوه واقعه را به خوبی به مخاطب القا میکند.
فرشچیان درباره این تابلو گفته است:"در میان آثارم علاقهام بیشتر به آثاری است که مردمم آن را دوست داشته باشند. اما از میان آثارم تابلوی "عصر عاشورا" را بسیار دوست دارم و این به دلیل دلبستگیام به حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و واقعه روز عاشوراست که همیشه مرا تحت تاثیر قرار داده است. اگر بخواهم آن را بار دیگر نیز به تصویر بکشم به همین شکل آن را خواهم کشید."
فرشچیان این تابلو را در سال 1369 به موزه آستان قدس رضوی اهدا کرد.
محمد باقر آقامیری
محمدباقر آقامیری در ۱۳۲۹ در قریه حسنآباد از توابع بیجار گروسی در خانوادهای هنرمند به دنیا آمد. در زمان کودکی، خانوادهاش به تهران مهاجرت کردند. محمد آقامیری پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و متوسطه در تهران و اخذ لیسانس نقاشی از دانشکده هنرهای تزیینی به انگلستان رفت تا در رشته هنر به تحصیلات خود ادامه دهد. اما کمتر از یک سال به وطن بازگشت و با پی گرفتن تحصیلات خود سرانجام فوق لیسانس ارتباط تصویری (گرافیک) را از دانشکده هنرهای زیبا دریافت کرد.
آقامیری از سوی شورای عالی فرهنگ و هنر، عنوان دکترای درجه یک هنر در نقاشی و هنرهای اسلامی را دریافت کرده است.
محمد آقا میری در کار مینیاتور، خود را از شیفتگان و شاگردان استاد محمود فرشچیان میداند و به این امر معتقد است که فرشچیان مبدع و پیشتاز مینیاتور، درعین قلمگیریهای سنتی مینیاتور، دارای محتوایی نو و معاصر است.
آقا میری تاکنون تصویر سازی و تذهیب نقاشی بیش از 40 عنوان از کتابهای تاریخی و ادبی و مذهبی را به عهده داشته است و بیش از 30 جلد قرآن را تذهیب و ترصیح کرده است .
تابلوی "حر" اثر کاظم چلیپا
کاظم چلیپا، هنرمند باسابقه نقاشی است که این هنر را نزد پدرش مرحوم خود حسن اسماعیلزاده، نقاش قهوهخانهای آموخته است. وی دارای مدرک کارشناسی ارشد نقاشی از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران است. تابلوی "حر" و "ذوالجناح" کاظم چلیپا از مهمترین آثار این هنرمند هستند.
این هنرمند نقاش آثارش را در تعداد بسیاری نمایشگاه گروهی و بیینالهای نقاشی در داخل وخارج از کشور به نمایش گذاشته و کسب مقام اول نمایشگاه بینالمللی هنرهای ظریفه ژاپن در سال 1371 را در کارنامه هنریاش ثبت کرده است. او همچنین عضو افتخاری انجمن نقاشان آذربایجان (باکو) است.
تابلو "فرات" حسین خسروجردی
حسین خسروجردی متولد سال 1336 و فارغالتحصیل دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. خسروجردی طراح، گرافیست، نقاش و مجسمهساز است. او از نمایشگاه صلح در شوروی موفق به اخذ دیپلم افتخار شده است.
این هنرمند در کارنامه کاری خود بخش قابل توجهی از آثارش را به محرم و قیام کربلا اختصاص داده است. از جمله آثار قابل توجه حسین خسرو جردی تابلوی "فرات" است که به زیبایی هر چه تمامتر بخش مهمی از تراژدی تشنگی را در کربلا به تصویر کشیده است.
این هنرمند که خود را همواره انقلابی می داند، گفت: من همواره به انسان فکر میکنم. انسانی که به هر شکل، انسان خداجوست و زلف گره زده است با جهان لایتناهی، انسانی که دچار نقائص و مشکلات و مسائل مختلف است. انسانی که پدیدههای مختلف، هیشه در طول تاریخ سعی کردهاند که او را از آن هیبت خداجو و متمایل به سلامت نفسانی دور کنند و هیبتی حیوانی و کالبدی غیر موجه به او بدهند؛ دارم به این انسان و به خودم تذکر میدهم، به خودم نهیب میزنم. گاهی وقتها میشود این طور گفت که آثارم، حدیث نفسند؛ گاهی اوقات، نمایشی از چیزی است که مرا اذیت میکند یا به شوق میآورد.
وی افزود: انسان من انسانی است که گاهی وقتها مریض اما گاهی خیلی شاداب است، گاهی آسمانی فکر میکند البته گاهی وقتها کارش به نفی خودش میانجامد، گاهی از عشق حرف میزند، گاهی وقتها از شکرگذاریاش حرف میزنم ... من خوشحالم از اینکه خدایم خدای ترسناکی نیست و با بندهاش رفیق است.
این هنرمند تصریح کرد: خوشحالم از اینکه به من این اجازه را داده است تا با او بسیار دوستانه گفتگو کنم. خوشحالم از اینکه در نقاشی هایم شرف انسانی فاکتور خیلی خیلی مهمی است؛ و نقاشیهایم سرگرم کننده نیستند، تزئین کننده نیستند، و مداحی هیچ جریان و طیف و اعتقاد و ایدئولوژی را نمیکنند. فقط دستشان در دست خداست و امیدوارم که خدا روز به روز برکت را در کارهایم بیشتر کند و به من اجازه دهد، و فرصت بدهد که روز به روز با جسارت بیشتری در دنیای او زندگی کنم. معتقدم "جسارت" مهم ترین فاکتور یک هنرمند انقلابی است.
دریای ارادت بیانتهای هنرمندان
تمام آثار یادشده بخش کوچکی از دریای اردات هنرمندان تجسمی به امام حسین(ع) هستند. چرا که کارهای بی نظیر دیگری چون تابلوهای "شمایل" و "عاشورا" اثر صادق تبریزی، تابلو "محرم" اثر رضا بانگیز، آثاری از احمد خلیلیفرد، احمد وکیلی و جمشید حقیقتشناس نیز در این فهرست قرار دارند.
با توجه به این که نگارگران نیز به موضوع عاشورا و محرم توجه داشته و سهمی را در خلق آثاری با این مضامین به خود اختصاص دادهاند، آثار نگارگری نیز البته تنها در شاخه نقاشی ایرانی که به مضامین محرم و حادثه کربلا پرداختهاند، در این گردآوری می گنجند. لذا در این راستا می توان به آثار بزرگانی چون: امیرحسین آقامیری، هادی آقامیری، حسین عصمتی،خشایار قاضیزاده، جلیل جوکار،جمشید سرحدی و ... اشاره کرد.