گروه تجسمی خبرگزاری هنر ایران: این روزها مصاحبههای زیادی در خصوص شهدای خدمت دیده میشود که بسیار هم شیرین و جذاب است. دولت سیزدهم از بدو شروع به کار، فضای جدیدی در ارتباط با خدمت رسانی به مردم ارائه کرد و امید را در بین مردم افزایش داد.
همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند، سبک مدیریت [آقای رئیسی] در بین همکاران خودش یک سبک ویژهای بود، با صمیمیّت همراه بود؛ با همکارانش، با وزرا، با مدیران دولتی با صفا و صمیمیّت رفتار میکرد. برای مردم، کرامت قائل و عزّت قائل بود. به جوانها برای اظهار نظر میدان میداد، حرمت مردم را نگه میداشت. به جوانها اعتماد میکرد، جوانها را تکریم میکرد و این رویکرد تکریم، ارزشمند و مبتنی بر نسخههای قرآنی بود.
اگر در مورد فرهنگ و هنر در دولت سیزدهم بخواهم صحبت کنم، بهتر است بگویم که در کنار خدمات رسانیهایی که ارائه دادند، رئیس جمهور شهیدمان با میراثی که از دولت قبل به او رسید، فرصت کافی پیدا نکردند تا به معضلات بر زمین مانده فرهنگی به صورت ریشهای بپردازد و طبیعتاً رئیس جمهور بعدی با همین چالشها و همین مشکلات فرهنگی روبهرو خواهد بود.
صرف اینکه ما امکانات تولید آثار هنری را در جامعه زیاد کنیم یا آموزشهای هنری را در جامعه افزایش دهیم، که در دولت سیزدهم اتفاق افتاد، مشکلی از فرهنگ حل نمیکند. به نظرم برای حل مشکلات فرهنگی باید به سمت مباحث ریشهایتر برویم و از پایه، نسبت به اساس اندیشه حاکم بر فرهنگ و هنر و رسانه بازنگری داشته باشیم.چند ماه قبل از شهادت آیت الله رئیسی در ملاقاتی که با ایشان داشتم همین بحث را خدمتشان مطرح نمودم که باید به بحث فرهنگی ریشهای نگاه کنند.
آن بزرگوار نظرم را برای حل نزول فرهنگی که سالهاست دچارش شدهایم پرسیدند و من در جواب خدمتشان عرض کردم که باید به نگرش فرهنگی انقلاب باز گردیم، یعنی همان فضای توحیدی که امام خمینی(ره) برای فرهنگ انقلاب ایجاد کردند. باید به سمت فرهنگی برگرفته از معارف قرآنی برویم، فرهنگی که در آن زمان استقبال پرشور مردم را به همراه داشت و آن رفتارهای زیبا و الهی را در دوران انقلاب و جنگ ایجاد نمود.
خدا لعنت کند نفوذیها و کوتهفکران را که با رفتار خود باعث شدند از آن گوهر فرهنگی خاطراتی تلخ برای مردم و دلسوزان به جای بماند و هرگاه از آن دوران سخن به میان میآید طعنههاو نگرانیها مطرح میشود. از دورانی که زمین به آسمان نزدیک شده بود و هرکس که قصد دیدن حقیقت را داشت با سهولت دست خدا را میدید و از بودن در محضر الهی لذت میبرد و رشد می کرد، ولی رفتارهای افراطی توسط افرادی که اکثراً با گذشت زمان 180 درجه تغییر جهت دادند صحنههایی بیتناسب با فرهنگ ناب انقلاب شکل گرفت.متاسفانه دولتها هم با قرار گرفتن در زیر فشار مشکلات و دشمنیها و خیانتهای افراد داخلی و نداشتن تجربه و تئوری تبیین شده جهت راهکارهای حل مشکلات اجرایی، رو به سوی نظرات خود ساخته آوردند و هر کدام به خیال خود در اوج دلسوزی مسیری برای انقلابی که صاحب داشت مطرح و در پیش گرفتند که این امر موجب شد تا از اصل فاصله گرفته و دچار نزول فرهنگی شویم.
فرصت کم رئیس جمهور در مقابل حجم عظیم مشکلات شهید رئیسی مدام از این شهر به آن شهر میرفت تا مشکلات روزانه مردم اعم از آب و برق و تاسیسات و ... را حل کند. او سعی داشت تا مشکلات را بنیادین کار کند و با هر مشکلی که روبرو میشد تلاش میکرد تا مشکل را بنیادین حل کند و دیدیم که در بحث اقتصادی و زیرساختهای کشور و کارخانههایی که راهاندازی شد در حد توان مالی و زمانی اهتمام خوبی داشتند ولی حجم مشکلاتی که بجا مانده بود به قدری است که فرصت پیدا نکردند تا به حل مشکلات فرهنگی به صورت ریشهای بپردازند.
معتقدم اگر ایشان فرصت پیدا میکردند به بحث فرهنگ به صورت بنیادین میپرداختند و در جهت حل آن اقدام مینمودند.باید امید داشت تا دولت بعدی آنقدر عاقل باشد تا هر چه سریعتر بحث فرهنگ را در دستور کار قرار دهد و سعی در حل آن داشته باشد. این به این معنا نیست که تنها امکانات تولید آثار هنری را افزایش دهند و یا آموزشگاهها را گسترش دهند بلکه به معنای بازسازی فرهنگی است تا برای جامعه فضا ایجاد کند، فضایی که آحاد افراد جامعه را دعوت به حرکت و جوشش برای میل به تعالی کند.
البته لازم به ذکر است که مسئولیت اصلی به گردن اهل علم است ولی دولتها میتوانند در جهت فراهمسازی زمینههای تحول و در زمینه مطالبهگریها از اهل علم، به میدان بیایند و تاثیرگذار باشند. باید از تجربیات چهل سال اول درس گرفت و در گام دوم انقلاب آن خطاها را تکرار نکرد. باید از تجربه کنار گذاشتن فرهنگ ناب انقلاب و رویآوردن به فرهنگهای با خاستگاهی غیر از انقلاب اسلامی، عبرت گرفت؛ زیرا باید انتظار آن را داشت که تولیدات هرکدام از این رویکردها ثمرات خود را در پیخواهد داشت. مگر نمیتوانستیم با متعهد بودن به فرهنگ ناب انقلاب، کشور را به سوی سازندگی پیش بریم؟ مگر در طی سالهای بعد از انقلاب تاکنون هر جا شاهد رشد علمی و صنعتی هستیم ردپای فرهنگ انقلابی و بسیجی را نمیبینیم. ما همچنان داریم از فرهنگ سالهای دفاع مقدس بهره میبریم. هر جا کم آوردیم و هر فتنه فرهنگی که رخ داد، از فرهنگ آن دوره و از شهدا بهره بردیم و موانع را کنار زدیم. البته دولت بعدی، هرکسی که میخواهد باشد باید این مطلب را متوجه شود که برای رفتن به سمت آن اهدافی که حضرت آقا فرمودند یعنی تمدن نوین ایرانی- اسلامی یک سری پیشساختار، تدارکات و زمینهسازی نیاز دارد که باید فراهم سازد.
از جمله آنها ایجاد فرهنگ کرامت از سوی دولتها برای مردم است. در دولت آقای رئیسی ما شاهد آن بودیم که ایشان به فرهنگ نگرش با کرامت به مردم عملاً توجه داشت و برعکس دولتهایی که شعارش را میدادند به این بحث عمل کرد. در دولتهای قبل از آقای رئیسی شما حرفهای قشنگ میشنیدید ولی رفتار قشنگ نمیدیدید، در صورتی که در دولت سیزدهم ما رفتارهای زیبا دیدیدم و دیدیم که هم کرامت فرهنگ و هنر و کرامت اهل تفکر را در حد توان پاس داشتند و ادامه این رفتار برای شروع اصلاح حرکت فرهنگی مهم است.
دولت باید خود را با برنامه الهی همراه سازد، اگر به اتفاقاتی که در پیرامون ما و در جهان رخ میدهد توجه کنیم متوجه میشویم که در دوران خطیری قرار داریم. تصورم این است که اگر کاندیداهای ریاست جمهوری متوجه بودند که در چه دورانی پا به عرصه گذاشته اند اکثراً کنار می کشیدند و خود را لایق و آماده این مسئولیت نمیدیدند.دولت باید خود را با برنامه الهی همراه سازد و از کنار آیاتی که خدا به ما و جهانیان نشان میدهد به سادگی عبور نکند. مانند همان کاری که در وزارت امور خارجه، شهید امیرعبدالهیان کرد. گویا او خوب فهم کرده بود که برنامه خدا چیست؟
او بخش قابل توجهی از اهتمام خود را در موضوعات مرتبط با مساله اصلی جهان اسلام و این روزهای جهان و علیالخصوص مساله فلسطین و بیداری که در دانشگاههای اروپا و آمریکا در حال رخ دادن است به کار برد تا با برنامه الهی همراه شود. دولت آینده باید به اتفاقات پیرامونی نگاه کند و تحلیل و تبیین درست داشته باشد. الحمدالله ما یک ناخدای حکیم و خردمند یعنی حضرت آقا را داریم که خدا به ما عطا کرده، در این زمینه کم نمیآوریم و بهترین تبیین را میتوانیم از ایشان دریافت کنیم. چقدر خوب است که دولت بعدی در بحث کلان، همچون شهید رئیسی چشم به دهان رهبری داشته باشد تا خداوند به او عزت دهد.
باید توجه داشت که هرچه به ظهور نزدیکتر میشویم و حضور نور خدا را در دنیا بیشتر احساس میکنیم، مانند بیداری قلبهای اروپاییها و آمریکاییها و دیگر کشورهای جهان، مانند ایمانی که در قلب مردم غزه رخ نشان میدهد و میدرخشد، و ... غیور بودن خداوند هم در مقابل اعمال ما بیشتر خواهد شد، یعنی خداوند به سادگی از اشتباهات ما نخواهد گذشت. اگر آگاهانه پیش برویم انشاءالله آینده نورانی در پیش خواهیم داشت و اگر آگاهانه به پیش نرویم آینده سختی در پیش خواهیم داشت. به عنوان یک فرد فرهنگی این مطلب به نظرم بسیار مهم است.