سرویس تجسمی هنرآنلاین: نمایشگاه آثار نقاشی رحیم نوهسی چندی پیش در فرهنگسرای نیاوران برگزار شد. در این نمایشگاه ۴۰ اثر رئال از نوه سی که با تکنیک رنگ روغن روی بوم کار شده اند به نمایش درآمد و مرد استقبال مخاطبان قرار گرفت. این نمایشگاه به همت مهدی صوتی و موسسه آوانگار صوتی برای حمایت از هنر رئال ایران و به منظور ایجاد نگاهی نو به این هنر برگزار شد. به همین مناسبت با رحیم نوه سی و مهدی صوتی به گفت و گو نشستیم.
آقای نوهسی، از چه زمانی به نقاشی علاقهمند شدید و چه مراحلی را گذراندید تا اینکه به یک نقاش حرفهای تبدیل شدید؟
رحیم نوهسی: من متولد سال ۱۳۳۰ در شهرستان خوی هستم. شش سالم بود که دیدم همسایهمان چهره خواهر ۱۲ سالهام را با مداد طراحی کرده است. آن نقاشی آنقدر رویم تاثیر گذاشت که فکر کردم حتما باید نقاش شوم. کم کم شروع به کشیدن نقاشی کردم و بزرگتر که شدم، مدت کوتاهی برای آموزش نقاشی به خدمت آقای هوشنگ صادقپور رفتم. بعد از آن هم ۳ سال در محضر استاد الک کازاریان آموزش دیدم و سپس برای تحصیل در رشته نقاشی به اتریش رفتم و درسم را در آکادمی هنرهای زیبای وین تمام کردم. در وین حس کردم خیلی دلم میخواهد به ایران برگردم و چیزهایی که یاد گرفتهام را با علاقهمندان ایرانی تقسیم کنم. بنابراین پس از چند سال به ایران برگشتم و از سال ۶۳ شروع به برگزاری نمایشگاه در ایران کردم. در این مدت در سه بینال نقاشی در موزه هنرهای معاصر شرکت کردم و در گالریهای مختلفی مثل گالری نهاوند، گالری شکوه، گالری کمالالملک و... نمایشگاه گذاشتم. یک نمایشگاه انفرادی هم سال 65 در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار کردم. علاوهبر این، در تعداد زیادی نمایشگاه انفرادی و جمعی در کشورهای مختلف از جمله امارات، انگلیس، اتریش و مجارستان هم حضور داشتم.
زمانی که شروع به کشیدن نقاشی کردید، کارتان به چه سبک و سیاقی بود و در این مدت چه تفاوتی در شیوه کاریتان به وجود آمده است؟
رحیم نوهسی: آن موقع هر چه که به نظرم میآمد خوب است دوست داشتم نقاشی کنم. یک مدت کوتاهی هم چند پلاکارد سینما درست کردم که البته آن کار را نمیخواستم دنبال کنم و خیلی زود هم رهایش کردم. بعد از آن مدتی از من فقط منظره چاپ شد و این شائبه پیش آمد که من فقط نقاشی منظره میکشم، تا جایی که مدتی چند پرتره کشیدم و همه شگفتزده شدند. من خیلی در بند سوژه و کار خاصی نیستم و هر سوژهای که با روح و قلبم ارتباط برقرار کند، در کشیدنش درنگ نمیکنم. آخرین اثر من که در نمایشگاه اخیرم نیز به نمایش گذاشته شد، تصویر یک دختر بچه سوریهای بود که در جنگ نجات پیدا کرده است. من تا این عکس را دیدم با خودم گفتم حتماً باید نقاشیاش را بکشم. این تابلو یکی از تأثیرگذارترین تابلوهای نمایشگاه اخیر من در فرهنگسرای نیاوران بود و اشک خیلیها را درآورد. سوژه بعضی از تابلوها خیلی آنی به ذهنم میرسد. من از قبل به چیزی فکر نمیکنم و در قید کار خاصی هم نیستم ولی این را میدانم که از شروع کارم تا به امروز، کشش دیوانهواری به رئالیسم دارم. البته الان کارم تلفیقی از رئالیسم و امپرسیونسیم است.
نقاشیهایتان را از روی عکس میکشید یا از روی مناظر و مدلهای واقعی؟
رحیم نوهسی: من در محل سوژه هم نقاشی کردهام ولی اصولاً هیچ تابلویی را نمیشود در خارج از آتلیه تمام کرد. من خیلی وقتها از سوژه عکس میگیرم و آن را در آتلیه روی تابلو میآورم. مجموع محل سوژه، عکس، احساسات و تغییراتی که در مدل به وجود میآید یک تابلو را شکل میدهد. یک تابلو را نمیشود در محل سوژه تمام کرد چون یک سری اجراها فقط در آتلیه امکانپذیر است ولی طبیعتاً حضور در محل سوژه باعث برداشت بهتر نقاش از اثر میشود و به بهتر شدن نقاشی کمک میکند.
نکته بارزی که در مورد کار شما وجود دارد، توجه ویژه به رئالیسم است. این علاقه به رئالیسم از کجا میآید؟
رحیم نوهسی: من همیشه میگویم هر موقع شیرینی، جای نان و یک نوشیدنی، جای آب را بگیرد، چیزی هم جای واقعیتی به نام رئالیسم را میگیرد. وقتی یک آرتیست کار رئال انجام میدهد، یعنی ثانیه به ثانیه دارد از اعجاز خداوند لذت میبرد و خدایش را شکر میکند. متأسفانه الان تبلیغات مسمومی علیه رئالیسم به وجود آمده است، در حالیکه رئالیسم در همه جای دنیا دارد کار خودش را میکند. مخاطبان رئالیسم مردم هستند و به آنها نمیشود گفت مخاطب رئالیسم نباشید. مردم استقبال خیرهکنندهای از رئالیسم کردهاند و همچنان هم آن را دوست دارند. کسی جلوی تابلوی مدرن گریه نمیکند ولی جلوی تابلوی رئال گریه میکنند چون مستقیماً به وجود خدا وصل است. خیلیها نمیتوانند کار رئالیسم انجام بدهند، لاجرم آن را رد میکنند. میگویند اگر یک نفر بتواند یک بار در عمرش با گل یا موم صورت یک انسان یا پرنده را در بیاورد، تا عمر دارد به همه مجسمههای دنیا احترام میگذارد. این مشکل بودن کار رئالیسم را نشان میدهد.
گرایش به هنر مدرن و هنر معاصر باعث شده است توجه به رئالیسم در ایران کمتر شود. به نظر شما دلیل این موضوع چیست؟
رحیم نوهسی: در خارج از کشور به اندازه ایران با رئالیسم مخالفت نمیشود. در ایران گویا یک جنگ پایانناپذیر را علیه رئالیسم شروع کردهاند. کسانی که میگویند رئالیسم مرده، افکارشان پریشان است. بروید در خارج از کشور و ببینید که نقاشیهای رئالیسم چه میکنند و چه ستایشهایی از آنها میشود. یکی از پایههای اصلی هنر، مهارت است که عجیب است الان میخواهند آن را نادیده بگیرند. فرق من با یک پیانیست در این است که پیانیست مهارت نواختن پیانو را دارد و من نه. این نشان میدهد که هنر بدون مهارت امکانپذیر نیست ولی متأسفانه الان مهارت را دارند زیر سؤال میبرند. تجربه، سواد و شناخت هنر را هم کنار گذاشتهاند و میگویند که هنرمند با احساسش خلق میکند، در حالیکه اینطور نیست و مهارت، سواد و شناخت از پایههای اصلی هنر هستند.
چرا همه نمیتوانند تولستوی، سعدی، مولوی یا خیام بشوند؟ به خاطر اینکه آنها مهارتش را داشتند و ما نداریم. این ادیبان سلاطین کلام و افکارهای نهانی انسان هستند. از حضرت محمد(ص) سوال کردند که دانسته و دانش انسان چقدر است؟ پیامبر (ص) انگشتشان را به دریا زدند و به بیرون آوردند. یک سری قطرات آب روی انگشتشان بود که فرمودند:"این قطرات علم انسان است و این دریا نادانی انسان." انسانها باید تلاش کنند قطرات بیشتری از این دریای پهناور را داشته باشند.
شما با نقاشی مدرن مخالف هستید یا نظرتان صرفاً این است که نقاشی رئال نباید تحت الشعاع هنر مدرن قرار بگیرد؟
رحیم نوهسی: من مخالف نقاشی مدرن نیستم و حتی خودم هم نقاشی روز را ارائه میدهم منتها چیزی را کار میکنم که مردم بلافاصله بعد از دیدنش بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. ذات هنر این است که باید سهل باشد ولی متأسفانه میبینم اخیراً کسانی که کار مدرن میکنند به گالریدارها خط میدهند و میگویند کار رئالیسم به نمایش نگذارند. من میگویم هر کسی باید تابلو خودش را کار کند و قضاوت آثار بر عهده مردم باشد. به نظرم اگر جلوی این روند گرفته نشود، نقاشی امروز ما به ابتذال کشیده میشود.
در هنر معاصر توجه به معنا، ایده و دغدغه مهم است و گاه دیده میشود که به همین دلیل نکاتی مثل مهارت و زیباییشناسی کنار گذاشته میشود. خیلیها معتقدند که در کار رئال این انتقال ایده وجود ندارد و هنرمند همان چیزی را که دیده به نمایش میگذارد. نظر شما در این مورد چیست؟
رحیم نوهسی: بازدیدکنندگان تابلوهای رئالیسم با قرار گرفتن در برابر تابلو خدا را شکر میکنند، اما در کارهای دیگر اینطور نیست و آن کارها تحولی را در وجود مخاطب پدید نمیآورند، بلکه فقط فرد را دچار یک سرگشتگی در کارها میکند. در حوزه هنر، مهارت و زیبایی دو مقوله اصلی هستند که هیچکدام از آنها در تابلوهای مدرن نیهیلیستی و پوچگرا وجود ندارد. یک هنرمند نقاش باید بتواند با تابلوهایش یک چیزی را به مخاطب القا کند. اما می بینیم که یک نقاش تصویر آدمی که صورت ندارد و در حال دار زدن خودش است را کشیده. واقعاً خداوند بندهاش را اینطوری آفریده است؟ در اشعار بزرگان حتی یک بیت هم درباره یأس و ناامیدی سروده نشده اما شاعرهای نوپرداز ما به هیچ چیز اعتقاد ندارند و به همین دلیل قابل مقایسه با سعدی، حافظ و مولانا نخواهند بود. شعر باید یک نور و شمع باشد که انسان را از جهل و تاریکی نجات دهد. کار نقاشی هم همینطور است اما تابلوهای نیهیلیستی مردم را از ایمان دور میکند.
برخی معتقدند این زشتی و نادیده گرفتن زیباییها به دلیل شرایط زندگی انسان امروز و تحت تاثیر فضای اطراف اوست و چنین آثاری بر اساس روحیات و مقتضیات زندگی هنرمند شکل گرفته است. بر این اساس شما فکر میکنید هنر رئال نیز همچنان نیاز انسان است؟
رحیم نوهسی: در همه جای دنیا یک عده سر در گم هستند. تابلوهایی ساخته میشود که یأس از آنها میبارد. این تابلوها چه دردی را دوا میکند؟ کار هنرمند این است که برای دردها دارو تجویز کند نه اینکه خودش باعث ایجاد یک درد تازه در مخاطب شود. ما وقتی درد را گفتیم باید درمانش را هم بگوییم. در جامعه امروزی، رئالیسم بهتر از هر چیزی میتواند درمان درد را بگوید و بسیار هم مؤثر است. شما وقتی یک تابلوی رئال میکشید، مخاطبتان را متوجه عظمت هستی میکنید و آدم تازه میفهمد در چه دنیای عجیبی دارد زندگی میکند و حالش خوب میشود ولی با نقاشی مدرن چه دردی را میشود درمان کرد؟ به هر حال نقاشی باید یک راهی را نشان بدهد. الان مطرح میکنند که انسان امروزی ناامید است. به نظرم این ناامیدی از بی دینی میآید. ناامیدی برای آدم معتقد به دین معنا ندارد. جای ایمان خالی است. قبول داریم که درد زیاد است ولی هنرمند نباید چارهای پیدا کند؟ حرف من این است که اگر اثری ساخته میشود و دردی را بازگو میکند، باید درمانش را هم گفت وگرنه موجب یأس و ناامیدی میشود.
بازخورد نمایشگاه اخیرتان که در فرهنگسرای نیاوران برگزار شد چطور بود؟
رحیم نوهسی: نمایشگاه خارقالعادهای بود و هر روزش مثل روز افتتاحیه پر شور بود. خدا را شکر میکنم که این نمایشگاه واکنش مثبت مردم را به همراه داشت. امیدوارم این نمایشگاه و امثال آن یک تلنگری به گالریدارها باشد که بدانند باید هنر رئالیسم را هم به نمایش بگذارند و به هنرمندان و مردم خط ندهند. هنر، خط دادنی نیست. این مردم هستند که انتخاب میکنند کاری را دوست دارند یا نه.
آقای صوتی، چطور شد که تصمیم گرفتید یک چنین نمایشگاهی را از آثار آقای نوهسی برگزار کنید؟
مهدی صوتی: آدمهایی که در زمینه هنر فعالیت میکنند، سلایق مختلفی دارند و سلیقه من خدمت به هنرهای تجسمی است. خیلی خوشحالم که سالهاست افتخار همکاری با هنرمندان برجسته عرصه تجسمی را دارم. من از نوجوانی به ادبیات و موسیقی علاقهمند بودم و از زمانیکه وارد عرصه گالریداری شدم، ساز و کاری را فراهم کردم که در کنار هنرمندان صاحبنام، فرصت برگزاری نمایشگاه به هنرمندان کم نام و نشانتر را هم بدهم چون یک تکلیف بر دوش خود احساس میکردم.
اما آقای نوهسی یکی از نقاشان برجسته ما هستند که هنر رئالیسم را ارائه میدهند و من سعی کردم در این نمایشگاه از آثار ایشان و هنر رئالیسم حمایت کنم که خوشبختانه با استقبال خوبی هم مواجه شد. خیل جمعیت در این نمایشگاه باعث حیرت بود و من در این نمایشگاه با افرادی آشنا شدم که از نقاط مختلف کشور برای تماشای آثار استاد نوهسی آمده بودند. من به استاد ارادت خاصی دارم به این دلیل که در کارهای ایشان حقیقتی نهفته است که غیر قابل انکار است.
آقای نوهسی دیدگاههایشان در مورد هنر رئال را مطرح کردند، نظر شما در این مورد چیست؟
مهدی صوتی: من معتقدم که همه از هنر رئال تأثیر میگیرند و با آن ارتباط برقرار میکنند. تأثیری که هنر در همه ژانرها روی انسان میگذارد، نیاز بشر است و مخاطب هنر اگر هر ژانری را دنبال کند، به دنبال این است که از آن تأثیر بگیرد. نیاز انسان به تأثیرات هنر غیر قابل انکار است. هنرمند وظیفهای بر روی دوشش است و چه بخواهد و چه نخواهد بر روی جامعه تأثیر میگذارد. اگر بخش زیادی از جوانان رفتار یک هنرمند را الگو قرار بدهند و از آن هنرمند به هر دلیلی رفتار ناشایست سر بزند، یعنی آن هنرمند دارد رفتار ناشایست خود را ترویج میدهد. هنرمندان جوانتر هم چشمشان به رفتار هنرمندان با تجربهتر است و وقتی از هنرمندان با تجربه رفتاری ناشایست سر بزند، آن موقع چشممان را باز میکنیم و میبینیم با جماعتی طرف هستیم که دارند به پوچی میرسند. برداشت من از هنر مدرن اینطور بوده است.
من برای بعضی از هنرمندان مدرن کشورمان احترام قائل هستم و واقعاً از کارشان لذت هم میبرم. به واسطه جایگاه شغلیام، با هنرمندان مدرن زیادی در ارتباط بودهام و 30-40 درصد آثار مدرن را شایسته میدانم و احساس میکنم روی مردم تأثیرگذار بودهاند. بخش ناراحتکنندهاش این است که هنر مدرن امکان ایجاد هرج و مرج را دارد و قدری از بی دانشی مردم سوء استفاده کرده است. اصولاً افرادی که به ناآگاهی خودشان ایمان دارند، وقتی چیزی را میبینند که نمیتوانند درکش کنند، گمان میکنند چیز با اهمیتی است، در حالیکه لزوماً اینطور نیست.
به نظرتان چه اتفاقی افتاد که در یکی دو دهه اخیر، رئالیسم تا حدی مورد بی توجهی قرار گرفت؟
مهدی صوتی: اوایل دهه ۸۰ یک دوره شکوفایی برای هنرهای تجسمی رقم خورد و رویکرد اقتصادی حوزه تجسمی فراگیر شد. اصولاً هر چیزی که پول در آن وجود داشته باشد افراد زیادی را جذب خواهد کرد. خرید بیش از ۸۰ درصد آثار هنری در کشور ما، پشتوانه مسائل اقتصادی و سرمایهگذاری دارد. این مورد لزوماً نمیتواند چیز خوبی باشد چون زمانی که پول زیادی در جایی متمرکز شود باید برگشتی نیز داشته باشد و یک تأثیری هم بگذارد. ما مسائل هنری زیادی را داریم که مردم از آن درک درستی ندارند اما نمیتوانیم این را اصل قرار دهیم. نباید از بی اطلاعی مردم سوء استفاده کنیم و بگوییم خوبی هنر این است که مردم آن را درک نمیکنند.
فکر میکنید برای جلب توجه هنرمندان جوان و مخاطبان به هنر رئالیسم چه کارهایی میتوان انجام داد؟
مهدی صوتی: احساس میکنم بازگشت دوباره هنر رئالیسم احتیاج به یک کار تیمی و گروهی دارد. ما دست همه دوستانی را که بخواهند در این زمینه فعالیت کنند خواهیم بوسید. عقیده و آرمان ما این است که تا جایی که بتوانیم در این زمینه فعالیت کنیم و به همین منظور من به نوبه خودم یک فعالیتی را آغاز کردم. صحبتهایی شده و من از اساتید خواهش میکنم همراه با یکیدوتا تابلوهای خودشان تشریف بیاورند تا با فروش این آثار و سرمایه به دست آمده، یک گالری یا موسسه را تأسیس کنیم که فقط آثار رئال را نمایش دهد. چون به لحاظ اجرایی فضای نمایش کارهای رئال با فضای نمایشی هنر مدرن متفاوت است. همانگونه که در سراسر دنیا این دو جریان هنری دوش به دوش یکدیگر گام بر میدارند، با انجام این حرکت شاهد این اتفاق در ایران نیز خواهیم بود. به نظرم در این مسیر، آن بخش از هنر مدرن که شوآف است و واقعیت ندارد، ناگزیر کنار خواهند رفت و هنر ایران در مسیر رشد قدم خواهد گذاشت. متولیان دولتی هم دغدغه این جریان را دارند و در این زمینه فعالیتهایی انجام دادهاند. اگر این جریان شروع شود، من مطمئنم که آنها حمایت بیشتری از این جریان خواهند کرد.
و صحبتهای پایانی؟
رحیم نوهسی: زمانی یک فیلم سینمایی، نقاشی یا کتاب موفق میشود که بتواند روی مخاطب خودش تأثیر بگذارد. در غیر اینصورت، اثر موفقی نخواهد شد. آثار تجسمی باید به گونهای باشند که مخاطب پس از تماشا کردن نمایشگاه احساس نکند که وقتش به بطالت گذشته و تأثیری از آن نگرفته است. من با پیشنهادی که آقای صوتی در مورد راهاندازی یک گالری اختصاصی برای آثار رئالیسم دادند به شدت موافقم. امیدوارم همکاران ما همت کنند که با کمک هم یک گالری مناسب برای نمایش آثار رئالیسم راهاندازی کنیم تا این غبارها کنار بروند و مردم بیایند هنر مورد علاقه خودشان را انتخاب کنند چون من باور دارم که مردم ما به مسئله هنر آگاه هستند.
مهدی صوتی: من در پایان به دوستانی که در اقتصاد هنر فعال هستند و یا در قالب یک سرمایهگذار وارد این حوزه شدهاند، یادآور میشوم که هنر یک جایگاهی دارد که خیلی از افراد متمول جامعه و صاحبان برند دوست دارند از آن جایگاه دیده شوند. به همین دلیل بخش زیادی از خرید و فروش در هنر تجسمی مربوط به هنر مدرن است، چون برای آنها توجیه اقتصادی دارد. علم اقتصاد قواعد خاص خودش را داشته و یک سرمایهگذار جایی ورود میکند که در آن احساس امنیت خاطر کند. من خدمت آن دوستان عرض میکنم که کافی است یک نیم نگاهی به جریان رئالیسم و خیل عظیم مشتاقان این جریان داشته باشند. این جمعیت، پتانسیل خوبی برای ورود علم اقتصاد و رونق دادن به آن دارد. از بین این همه مخاطب قطعاً کسانی هم هستند که حاضر به پرداخت پول و خرید آثار باشند. این باور را میشود با برگزاری چند نمایشگاه خوب رئال ایجاد کرد. به نظرم روزی خواهد رسید که گردش مالی در جریان آثار رئال چندین برابر هنر مدرن شود، زیرا در هنر رئال ریشه وجود دارد. یک جریان نباید رفتاری داشته باشد که در آن احساس ناسالم بودن شود. البته گاهی اوقات جریان این ناهنجاریها در اختیار ما نیست اما حالا که در اختیار ما قرار گرفته، نباید باری که بر دوشمان است را زمین بگذاریم. میتوانیم کاری کنیم که بر روی دیوار هر خانه یک اثر هنری خوب و اصیل برود. با این کار میتوانیم مانع رفتن تابلوهای بد به خانهها شویم، به شرط اینکه برای آثار هنری قیمت خیلی گزاف نگذاریم تا مردم آنها را بتوانند خریداری کنند. همه ما میدانیم که قرار است تأثیرگذار باشیم، پس اجازه بدهیم این تأثیرات سالم و ریشهدار باشد.