سرویس سینمایی هنرآنلاین: در اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 در اکثر برنامههای تلویزیونی یک پیرمرد بذلهگو و شوخ که گاهی به دلیل رفتارهایش آه از نهاد همه بر میآورد دیده میشد که در عین حال بسیار دوست داشتنی بود.
بعدها این پیرمرد وارد رادیو و برنامه "صبح جمعه با شما" شد و با آقای مجری به اجرای مسابقه 20 سوالی پرداخت. از شدت خنگ بودن این شخصیت نه تنها مجری برنامه بلکه مخاطب نیز عصبانی و کلافه میشد و جانش به لبش میرسید تا او پاسخ صحیح سوال را بدهد اما این اتفاق رخ نمیداد. خالق "شنگول" همان پیرمرد دوست داشتنی و بعدها دایی چپر در برنامه "رنگین کمان" کسی نیست جز داود منفرد که سالهاست در فضای رادیو، تلویزیون و تئاتر مشغول فعالیت است. در همان سالهای دهه 80 همه به دنبال این بودند که بدانند پشت چهره این پیرمرد بذلهگو و دوستداشتنی چه کسی است، اما منفرد شاید کمتر حاضر بود در میان جمع این تیپ را اجرا کند برای این که دوست داشت این شخصیت دست نخورده باقی بماند. حالا او در حالی که در میانسالی به سر میبرد و این روزها در رادیو مشغول فعالیت است و به اجرای صحنهای فکر میکند. در یکی از روزهای گرم تابستان برای ساعاتی میزبان این هنرمند دوست داشتنی بودیم و با او درباره تیپ شنگول و خیلی چیزهای دیگر به صحبت نشستیم که ماحصل آن را در زیر میخوانید:
آقای منفرد، به عنوان اولین سوال بگذارید مصاحبه را اینطور شروع کنیم که چه چیزی در هنر برای شما جذاب بود که باعث ورودتان به این عرصه شد؟
من نوازنده ضرب هستم. سال 1360 برای همکاری با یک گروه تئاتر کودک به عنوان نوازنده وارد این عرصه شدم. در همان زمان که با اداره تئاتر به عنوان نوازنده ضرب همکاری میکردم. روزی یکی از همکارانم به دنبال یک بازیگر برای نمایش خود بود چرا که بازیگر نمایش او در نیمه راه کار را رها کرده بود. نتوانست بازیگری در اداره تئاتر پیدا کند و من به او قول همکاری دادم. فقط به این خاطر که او از نگرانی خارج شود. زمانی که من به گروه پیوستم از ساعت 10 صبح تمرین شروع شد و ساعت 5 بعداز ظهر کار به روی صحنه رفت. با وجود آنکه تمرین کرده بودم اما از کارگردان پرسیدم میشود بداهه گفت و کارگردان گفت نه. پرده کنار رفت و من هر آنچه در یک روز تمرین داشتم فراموش کردم؛ بنابراین شروع به بداهه پردازی کردم و کار به کلی تغییر کرد و نمایش از حالت جدی که داشت تبدیل به یک نمایش کمدی شد و استقبال خوبی از آن صورت گرفت. 13 روز بعد ما وارد جشنواره تئاتر فجر شدیم و مقام اول را در آن سال کسب کردیم. سال بعد هم با همان گروه مقام اول را بین 72 اثر کسب کردیم، اما بعد به دلیل برخی شایعات مثلا وجود زد و بندها در کسب مقام، کار تئاتر را کنار گذاشتم. البته در آن بین چند کار کودک هم انجام دادم.
فعالیت شما در حوزه نوازندگی ضرب نشان میدهد در خانواده هنردوستی رشد کردید.
بله. پسرخالههای من نوازندگان چیره دستی در اتریش و آلمان هستند و رهبر گروه ارکستر، من هم نوازندگی ضرب را از آنها یاد گرفتم. البته گاهی هم پیانو می نوازم.
به نظر میرسد شما بداههپرداز خوبی هستید. در کار تئاتر و بعدها طی روند بازیگریتان در آثار تلویزیونی تا چه اندازه از بداهه استفاده کردید؟
بسیار زیاد. الان هم در کارهای تئاتر و رادیو همواره دوستان جا برای بداههگویی من در متن میگذارند یا در برنامه "رنگین کمان" که اجرا داشتم کاملاً دستم برای بداههگویی باز بود.
عنوان دو کار تئاتری که در ابتدای مسیر بازیگری خود تجربه کردید را به خاطر دارید؟
بله نمایش "تیرهتر از سیاه" و"سپیده سیاه" به کارگردانی هوشنگ هدایتی بود؛ که بعدها با او کار تلویزیونی "سلام تهران" را در قالب طنز تلویزیونی تجربه داشتم که به نوعی اوج کار هنری من در آن زمان بود.
شما با نوازندگی آغاز کردید و بعد وارد عرصه تئاتر شدید. چطور شد سر از تلویزیون در آوردید؟
خدا رحمت کند آقای حسین اسکندری را که از مجریان خوب شبکه یک بودند او به اتفاق خانواده به تماشای تئاتر ما نشسته بود و بعد از اتمام نمایش از ما خواستند که به تلویزیون برویم. این دعوت به همکاری منجر به ساخت برنامه "بعد از خبر" به کارگردانی هوشنگ هدایتی شد که آن هم دارای آیتمهای طنزی بود که بستر ورود من به تلویزیون را فراهم کرد. بعد از افتتاح شبکه پنج، اولین برنامهای که بعد از نواختن سرود ملی پخش میشد برنامه ما بود و بعد از 20 روز 65 درصد جذب مخاطب داشتیم. این آمار برای آغاز کار یک شبکه عالی بود. ما در شبکه پنج ماندگار شدیم و سالها در قالب طنز برای این شبکه برنامه تولید کردیم؛ اما بعد کم کم گروهمان متلاشی شد و آن شکل کار در این شبکه متوقف شد.
عمدتاً در کشور ما کار گروهی معنا ندارد. این کار گروهی برای شما چه مزایایی داشت و کمک کرد در ادامه راه آثار ارزنده را به مردم عرضه کنید؟
خب هر قدر هم تیپ و شخصیت من برای مخاطب جذاب بود اما به تنهایی جواب نمیداد. بدون شک پاس کاری دوستان و همکاران در جلب نظر مردم بسیار اهمیت داشت. البته من انفرادی هم کار کردم و جواب داد. به طور مثال برنامه "ضرب المثلها". این کار هم شیرین و جذاب از آب درآمد.
مردم چهره شما را بیشتر با آن تیپ خاصتان در نقش "شنگول"میشناسند. این تیپ از کجا و چگونه شکل گرفت؟
درهمان تجربه تئاتر، من نقش پادشاهی را داشتم که به هیچ وجه هم طنز نبود. در همان زمان متن را خواندم و تصمیم گرفتم چیزی به آن اضافه کنم و شخصیت آن پادشاه را به سمت طنز پیش بردم. این کار را انجام دادم و اتفاقاً جواب هم داد. از آن پس سعی کردم تیپ یک پیرمرد بذلهگویی را بسازم که اتفاقا برای مردم نو هم باشد. خیلی وقتها در اماکن عمومی به تیپ پیرمردها دقت میکردم و رفتارشان برایم بسیار جذاب بود و روی این تیپ اجرایی میکردم.
به خاطر دارم در همان سالها که برنامه "مسابقه بزرگ" را با جواد یحیوی اجرا میکردید، در گفتگویی اشاره کردید به این که که اگر آن کلاه بر سر شما نباشد نمیتوانید آن تیپ خاص را اجرا کنید. درست است؟
خیلی اوقات دوستان و بستگان از من میخواهند به آن شکل خاص صحبت کنم اما واقعیت آن است که من این کار را انجام نمیدهم. آن کلاه و آن لباس برای من و مخاطب بسیار شیرین است و اگر بخواهم در حالت عادی آن تیپ را به خود بگیرم شاید جالب نباشد؛ بنابراین ترجیح میدهم این کار را انجام ندهم. حتی یک بار مدیر شبکه پنج از من خواست که یکی از تیپهایم را در حالت عادی اجرا کنم اما من به ایشان گفتم من این کار را انجام نمیدهم چون نمیخواهم آن تیپ لوث شود.
چرا همکاری شما با برنامه تلویزیونی "رنگین کمان" کمرنگ شد؟
چون احساس کردم این برنامه از نظر متن و بازی خودم در حال لوس شدن است؛ مثلا نویسنده ما در ماشین و در راه رسیدن، متن آن روز را می نوشت. من معتقدم نباید به کار کودک اینچنین نگاه سطحی داشت، بنابراین تصمیم گرفتم دیگر حضور نداشته باشم. تا اینکه مدیر گروه کودک شبکه از من خواست حتی اگر شده فقط یک روز در برنامه حضور داشته باشم و من برای اینکه روی ایشان را زمین نیاندزام قبول کردم وفقط جمعهها در برنامه حاضر شدم.
آقای منفرد هنوز هم مثل ابتدای کار آنقدر ظرافت و دقت برای رفتارهای این تیپ به خرج میدهید؟
من از سالی که در طنز "سلام تهران" بازی میکردم تا الان حدود 20 سال میگذرد اما هنوز هم به رفتار ها دقت میکنم هر چند سن و سال خودم هم بالا رفته اما اگر انرژی، شیرینی و شور را از آن تیپ بگیرم آن شخصیت خراب میشود، پس همیشه مراقب این موضوع هستم.
برای حفظ و تداوم این جذابیت به فکر برنامهسازی هم هستید؟
بله. در تلاشیم مسابقه طنزی کاملاً ایرانی را ارائه دهیم البته بدون تقلید از هیچکدام از برنامههای ماهوارهای که قرار است از شبکه نسیم پخش شود. اسپانسرهای خوبی هم تا پیش از آماده بودن متن پای کار آمدند. این برنامه حاصل همکاری هوشنگ هدایتی و جهانگیر طاهری کارگردانان این برنامه است. مسابقهای است که ما هر شب یک مهمان هنرمند داریم که این مهمان باید در بعضی از بخشها مجری باشد... اگر همه چیز خوب پیش برود قرار است از 3 ماه آینده کار را آغاز کنیم. این مسابقه پر از بازیهای محلی ایرانی است و یک تیم تحقیقاتی خوب پشت آن است.
قرار است همان تیپ همیشگی را در این مسابقه ایفا کنید؟
خیر، من یک تیپ دیگر را 10 سالی است که تمرین میکنم. چند وقت پیش در کنار آقای جهانگیر طاهری که نویسنده و کارگردان تئاترهای ما هستند اجرا کردم و به من گفتند این تیپ را نگه دارم تا به وقتش از آن استفاده شود فکر میکنم وقت آن رسیده باشد که از این تیپ رونمایی شود.
برای حفظ پویایی تیپ خاصتان "دایی چپر" چه میکنید؟
من باید این تیپ را به روز کنم چون تیپ 20 سال پیش من امروز دیگر جواب نمیدهد. کار سختی است اما چون من این تیپ را دوست دارم برای حفظش تلاش میکنم. حتی روی پیشنهادات سینمایی خود بسیار حساس هستم. مطمئن باشید من تا آخر عمر این تیپ را به خوبی حفظ میکنم. تا زمانی که مردم من را دوست دارند، مراقبم این تیپ را حفظ کنم.
خب حالا شما در تلویزیون هم شناخته شدید، اما چطور شد که به رادیو راه یافتید، ضمن این که غیبت شما از "مسابقه بزرگ" تا برنامه "رنگین کمان" در تلویزیون بسیار طولانی شد، دلیل این غیبت طولانی چه بود؟
بله مدتی به دلیل مشغول شدن آقای هدایتی برای تولید یک کار تلویزیونی و عدم حضور گروه ما در این کار، فعالیتمان برای مدتی متوقف شد. تا اینکه به من پیشنهاد کار رادیو را دادند و از آن پس حدود 4 سال از تلویزیون فاصله گرفتم. من 16 سال پیش با برنامه "قند و نمک" وارد رادیو شدم و بعد از آن "جمعه ایرانی". رادیو را در ابتدا دوست نداشتم اما کم کم که متوجه محبوبیتم در مدیوم رادیو نزد مردم شدم برای ادامه فعالیت در رادیو انگیزه گرفتم. تجربه رادیو تجربه سختی بود و من خارج از ساعت کاری بسیار برایش تمرین میکردم مثلا مسابقه 20 سؤالی شنگول تجربه بسیار جذابی بود و تماشاچیانی که در زمان ضبط برنامه در استودیو حضور داشتند از این آیتم بسیار لذت میبردند.
پیش از ورود به رادیو، خودتان مخاطب حرفهای رادیو بودید؟
خیر. اتفاقاً به همین خاطر فکر میکردم چون من رادیو گوش نمیدهم این رسانه مخاطب ندارد در حالی که بالغ بر 70 درصد مردم مخاطب رادیو هستند.
هیچوقت طی این سالها دلتان نخواست به عرصه تئاتر بازگردید؟
من از علاقهمندان تئاتر آزاد هستم به دلیل طنز بودن آن. آقای طاهری یک کار تئاتر آزاد داشتند که من در آن بازی کردم. این کار 3 ساعت خنده و قهقه است. ایام عید پس از دو ماه تمرین در شمال اجرا داشتیم که بسیار مخاطب داشت. مدتی جویای یک سالن با ظرفیت بالا در تهران بودیم و ان شاالله شهریور ماه در سالنی در منطقه شهرک غرب این نمایش را اجرا خواهیم کرد.
چه کسانی با شما در این کار هنرنمایی میکنند؟
البته برخی بازیگران ممکن است در اجرای جدید تغییر کنند اما به احتمال زیاد اصغر دریایی، خانم بهرامی بانوی شاهنامه خوان ایران، حسین رفیعی، بیوک میرزایی، نسیم رفیعی، کیمیا گیلانی از جمله بازیگران این نمایش در اجرای شهریورماه هستند.
کمی از قصه این نمایش بگوئید؟
در نمایش "رام کردن مرد سرکش" من با دخترم زندگی میکنم و پس از مرگ همسرم به شدت تصمیم به ازدواج مجدد دارم و میخواهم به هر قیمتی شده ازدواج کنم...
تئاتر آزاد مخاطب خاص خودش را دارد و میخواهد نمایشی را ببیند و بخندد و برود در حالی که تئاتر کلاسیک این گونه نیست؛ اما در حال حاضر تئاترهایی که به نام تئاتر آزاد به روی صحنه میروند اینچنین نیستند و میخواهند مخاطب را به هر بهانهای و با هر کاری بخندانند. نمایش شما هم از این دست است؟
من دوست دارم مخاطب بخندد اما باید مراقب باشیم و به هر قیمتی مردم را نخندانیم. تئاتر آزاد در کشور ما متاسفانه بد جا افتاده است. ما نباید به شعور تماشاچی بیاحترامی کنیم و با داستان و محتوای خوب و قوی باید به روی صحنه برویم. من اگر در وزارت ارشاد بودم تمام گروههای تئاتر آزاد را میخواستم و پس از بررسی عملکردشان تنها گلچینی از این گروهها که اتفاقاً بسیار هم موفق بوده و هستند را برای اجراهای آینده نگه میداشتم.
آقای منفرد، بداهه کارکردن علاوه بر اینکه دست بازیگر را باز میگذارد و شاید به نظر کار راحتی برسد اما در بطن کار بسیار دشواری است. نظرتان را در این باره بگوئید.
آقای هوشنگ هدایتی همیشه به شوخی میگوید جری لوئیس هنر نکرده در فضای باز سیاسی آمریکا کار کرده، اگر وجود دارد به ایران بیاید و یک دقیقه کار کند. ما باید در بداهه و طنز مراقب خطوط قرمز و محدودیتها باشیم و بداهه گویی به عقیده من در ایران کار بسیار سختی است.
تاکنون به دلیل بداهه گویی توبیخ هم شدهاید؟
خیر. حتی در برنامه "جمعه ایرانی" که همه طنزهای سیاسی را من میگفتم یعنی در واقع شخصیت شیرین "شنگول" مشکلی پیش نیامد. در بداهه گوییها چندین بار محدود شدم اما خودم مسئولیت کارم را پذیرفتم و خوشبختانه تا الان هیچ اتفاقی برایم نیفتاده است.
شما بارها تجربه برنامه زنده در تلویزیون را داشتهاید. با این نوع کار مشکلی ندارید؟
من برای اجرای برنامه زنده ابتدا کنداکتور برنامه را میبینم. سعی میکنم از قبل آماده باشم اما بداهه هم به پیشبردم بسیار کمک میکند.
قطعا برای بداهه گویی باید ذهن بازی داشت و از اخبار روز مطلع بود، چقدر اهل مطالعه و رصد اخبار هستید؟
بسیار زیاد، من تمام بخشهای خبر را از تلویزیون دنبال میکنم و همیشه منتظر شنیدن اخبار جدید هستم چرا که بسیاری از این اخبار روز به پیشبرد کارم کمک میکند.
"جمعه ایرانی" با وجود شما و بسیاری از همکارانتان همواره بسیار محبوب بوده و نسلهای مختلف این برنامه را ادامه دادند. فکر میکنید این برنامه چقدر و تا کجا میتواند پیشینه پشت سر خود و جایگاه مردمیاش را حفظ کند.
اولاً گاهی وجود فاصلهها در تولید برنامههای رادیویی به آن آسیب میزند و این نباید باشد. مورد دوم اینکه بسیاری از بازیگران باتجربه و محبوب کنار گذاشته شده و بازیگران جوان و کم تجربه جایگزین شدهاند که این هم قابل نقد است. ما باید ریتم را در این کار حفظ کنیم. متأسفانه از موسیقیهای قدیمی در کارها استفاده نمیشود و این هم نقطه ضعف دیگری است. موسیقی برنامه "صبح جمعه با شما" در گذشته بسیار قویتر انتخاب و بر اساس ذائقه مردم اجرا میشد.
فکر میکنید بزرگترین ضعف ما در برنامهسازی برای رادیو و تلویزیون چیست؟
نبود نگاه کارشناسی و اتاق فکر پشت صحنه این برنامهها مشکل بزرگی است و اینکه گاهی با گرفتن برخی آیتمها حتی از برنامههای محبوب امروز صدا و سیما، میبینیم که حرفی برای گفتن نمیماند. نبود نویسندگان خلاق هم مشکل دیگری است. حتی بسیاری از برنامههای کودک هم عاری از خلاقیت هستند. همه برنامههای ما به یک شکل ایراد دارند. یک بار در مصاحبهای گفتم اگر شده به من دستمزد ندهید اما حداقل یک روانشناس را به تیم سازنده برنامه کودک اضافه کنید تا در کنار ما باشد. حتی ما در برخی برنامههای تلویزیونی، کودکان را ابزاری قرار میدهیم برای بالا بردن جذابیت برنامه اما در نهایت مخاطب بزرگسال را هدف قرار دادهایم و این آن اتفاق ناخوشایندی است که در تولید برنامههای تلویزیونی در حال رخ دادن است.
ضمن این که بسیاری از برنامههای تلویزیونی امروز از جمله مسابقهها یا تاک شوها کپی از آثار ماهوارهای هستند...
بله متأسفانه تعداد این برنامهها بسیار زیاد است. مسابقه خوانندگی، آشپزی و ... . این مسئله خلاقیت برنامهسازان را کشته است. حتی دکور برنامههای ما هم مشکل دارد و گروه سنی را در این زمینه در نظر نمیگیریم. من یک برنامه خارجی دیدیم که دکور یک برنامه تلویزیونی ویژه کودک را خودِ کودکان رنگ کردند. این یعنی خلاقیت. تنه نارنجی رنگ درخت در یک برنامه ویژه کودکان. چقدر جذاب است؟ تازه بعد از پایان کار نگاه آموزشی هم وارد این برنامه شد تا ایرادات دکور توسط خود کودکان برطرف شود.
شما خودتان در برنامههای خود چقدر روی ابعاد روانشناسی و شخصیتشناسی کودکان کار کردهاید؟
تاکنون چندین کتاب درباره روانشناسی کودکان مطالعه کردهام. شما الان هر کودکی را مقابل من قرار دهید من او را میخندانم. این تجربه را در مورد برخی کودکان دارای بیماری خاص هم انجام دادم و نتیجه داد و حتی به عملکرد من پزشک این کودکان نگاه درمانی هم داشتند.
آقای منفرد بعد از این همه سال تجربه علاقهای به برنامهسازی دارید؟
بله. چندین طرح خوب در ذهن دارم اما برای کار در تلویزیون باید اسپانسری وجود داشته باشدکه از ما حمایت کند. امیدوار هستیم برای یک کار کودک اسپانسری پای کار بیاید تا برنامه را برای تلویزیون یا شبکه نمایش خانگی تولید کنیم. ما برای ساخت این برنامه نزدیک به 20 مجوز دریافت کردیم و قرار است اتفاقات جدیدی را در عرصه سریال سازی رقم بزنیم. در واقع قرار است"ماجراهای سارا و سامان" را تولید کنیم که به حیات وحش و محیط زیست میپردازد و قرار است تعدادی حیوان درنده دستآموز را که زیرنظر مربی هستند به ایران بیاوریم و ادر این کار از آنها استفاده کنیم.
ما در طی این سالها تیپهای زیادی داشتیم که ماندگار نشدند مثل قلقلی، پرونده شنگول قرار است تا چه زمانی باز باشد؟
تیپ سازی کار بسیار شیرینی است و من هم در هنرمندان خیلی تیپ سازی ندیدهام. کسانی هم که کارکردند خودشان هستند و تنها ظاهرشان تغییر کرده است، اما من کاملا همه اجزای صورتم را تغییر میدهم و حاضرم حتی برای این تغییر خودم اذیت شوم اما تیپ نتیجه بدهد.به نظرم قلقلی تیپ خیلی خوبی بود، اما خراب شد، چرا که با همان تیپ صحبت کرد و ذهنیت مخاطب را نسبت به آن تغییر داد. شما زمانی که میخواهید تیپ را تغییر بدهید باید پرونده آن را ببندید و بعد تیپ های دیگر را تجربه کنید. من هم به زودی شنگول را کنار میگذارم و به سراغ تیپ جدیدی میروم که در این مسابقه از آن رونمایی خواهد شد.
و به عنوان سوال آخر، چرا تاکنون در سینما حضور نیافتید و این که به نظر خودتان آنطور که باید و شاید از تواناییهای شما در برنامههای تلویزیونی و رادیویی بهره گرفته شده است یا خیر؟
من توانایی خودم را در کار طنز بسیار بالاتر از این میبینم ولی متأسفانه در این برنامهها نمیتوانم آنطور که باید اجرا داشته باشم. برای همین تصمیم گرفتیم خودمان وارد عمل شویم و برای رسانهها برنامه بسازیم. من با نویسندگان مختلف تاکنون کارکردهام، خودم را محدود به قلم یک نویسنده نکردهام اما این نکته هم مهم است که برای تیپ من همه نمیتوانند بنویسند. خارج از تیپ "شنگول" هم تجربه بازی در فیلم "قاعده بازی" را داشتهام و در تجربیات پیش رو قصد دارم تیپهای دیگر را هم تجربه کنم ضمن اینکه سینما را خیلی دوست ندارم. متأسفانه هر آنکه برای پیشنهاد کار به سراغ من آمده برای تیپ "شنگول" آمده اما من هم خیلی وقتها دلم میخواهد این تیپ دوستداشتنی را ببوسم و کنار بگذارم. خودم باید برای ارائه تیپ نو کاری کنم و در تجربههای پیش رو این کار را انجام خواهم داد.