سرویس تئاتر هنرآنلاین، رحمت امینی نویسنده، پژوهشگر و کارگردان تئاتر، فارغالتحصیل مقطع کارشناسی ادبیات نمایشی از دانشگاه هنر، کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی از دانشگاه تهران و دکترای پژوهش هنر از دانشگاه تهران است. تاکنون از او مقالهها، کتابهای مختلف پژوهشی و چندین نمایشنامه به چاپ رسیده است. امینی در طول چندین سال فعالیت تئاتری در سمتهای مدیریتی و همچنین دبیری جشنواره تئاتر فجر، بیشتر در حوزه تئاتر دانشگاهی مشغول به فعالیت بوده و هم اکنون نیز مدیر گروه هنرهای نمایشی پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران است.
گفتوگویی با این چهره دانشگاهی در خصوص وضعیت حال حاضر تئاتر دانشگاهی پیش از کرونا و پس از آن، استادان این عرصه، دروس و سرفصلهای رشته تئاتر، جشنوارههای دانشگاهی و ... داشتهایم که در ادامه میخوانید:
آقای امینی، شما به عنوان چهره دانشگاهی وضعیت حال حاضر دانشگاههای تئاتر را چطور ارزیابی میکنید؟
ممکن است نگاه من بهعنوان کسی که درون این وضعیت هستم با کسی که از بیرون نگاه میکند متفاوت باشد، اما آنچه که من میتوانم درباره تئاتر دانشگاهی بگویم این است که تئاتر دانشگاهی پس از کرونا با پیش از آن متفاوت است. در مجموع یکی از وظایف مهم دانشگاه این است که داوطلبانی که بهعنوان دانشجو وارد رشته تئاتر میشوند را هم با دانش تئاتر به معنای تئوریک آشنا کند و هم در عمل آنها را راهنمای و هدایت کند. اهمیت مورد اول بیشتر است، یعنی دانشگاه یک محیط آکادمیک برای بررسی و جستوجو در حوزههای تئوریک تئاتر است. اولویت دوم دانشگاه این است که دانشجو بتواند در هر رشتهای که درس میخواند فعالیت اجرایی و هنری نیز داشته باشد. در حال حاضر قسمت عملی دانشگاه شدیداً تحت تأثیر قرار گرفته است و ما فعلاً کلاس عملی نداریم و اکنون ترم دومی است که چنین اتفاقی میافتد. البته استادان دروس عملی تلاش میکنند که در همین سامانههای مجازی بتوانند تا حدودی انتقال تجربه کنند ولی این کار در حوزه تئاتر بسیار سخت است. بچههای دانشجو نیز به حق از این وضعیت ناراضی و ناراحت هستند ولی هیچکدام از ما چاره دیگری نداریم. اتفاقی که در آموزش آنلاین و در حوزه تئوری رخ داده این است که کار استاد نسبت به آموزش حضوری دشوارتر شده است. در چنین شرایطی استاد باید با تمرکز بیشتری دانش خود را انتقال دهد و حتی نیاز به تلاش و مطالعه بیشتری دارد. به نظرم در مجموع اکنون دانشگاه خودش را در حوزه نظری تئاتر نمود میدهد تا حوزه عملی.
وضعیت تئاتر دانشگاهی پیش از کرونا به چه صورت بود؟
من همیشه گفتهام که دانشجو در رشتههای هنری و به ویژه تئاتر، در کشور ما حد رضایت ندارد. من از زمانی که خودم دانشجو بودم تاکنون که معلم هستم این مسئله را دیدهام. این ویژگی دانشجوی تئاتر است چون رشته تئاتر و البته هنر، دو دو تا چهار تا نیست. دانش و تجربهای که یک استاد به کلاس میآورد، در ادامه توسط یک استاد دیگر و حتی توسط یک دانشجو زیر سوال میرود. بنابراین بچههای رشته تئاتر هیچگاه به یک رضایت کامل از وضعیت آموزشی نمیرسند ولی رضایتهای نسبی وجود دارد. همیشه یک طیفی از دانشجوها مدام به دنبال موقعیت مطلوب آموزشی برتر هستند. در مجموع به نظرم همچنان همه دانشگاههای تئاتری یا حداقل دانشگاههایی که در تهران هستند و من با آنها ارتباط آموزشی دارم، در یک وضعیت نسبتاً متعادلی قرار دارند؛ نه عالی هستند و نه اشکالات اساسی دارند.
به نسبت تعداد دانشجو و گسترش نسبی کلاسهای تئاتری، آیا ما استادانی داریم که بتوانند دانش روز تئاتر جهان را به دست بیاورند؟
داریم اما کم هستند و به همین خاطر برخی از استادهای دانشگاه به شدت پر مطالبهاند. یعنی دانشجوها خیلی جاها دوست دارند که فلان استاد بیاید در دانشگاهشان تدریس کند. مثلا خانم دکتر نغمه ثمینی از جمله استادانی است که هم در کشورمان پژوهش میکند و مینویسد و هم در نقاط مختلف جهان به پژوهشگری و افزایش اطلاعات و دانش خودش ادامه میدهد. این استاد الان تبدیل به یک استاد مطلوب برای دانشجو و دانشگاه شده است ولی ما از این دست استادها در کشورمان کم داریم.
واقعیت این است که در کشور ما رشد دانشگاهها هنری به ویژه تئاتر متناسب با فضای کار نیست و سالهاست که به این قضیه اشاره میشود. ما هر سال تعداد زیادی دانشجو داریم که فارغالتحصیل میشوند ولی فضای فعالیت ندارند. به نظر شما چرا فکری برای این قضیه نمیشود؟
از یک جهت باید بگویم فضا کم نیست. محدودیتها را قوانین و نگاهها به وجود میآورد، وگرنه در یک کشور میلیونی مثل کشور ما که این همه استان پهناور دارد و به طور کل مردم آن به هنر علاقهمند هستند، فضای فیزیکی باید پذیرای این همه دانشآموخته باشد. حالا اینکه چرا این صحبت پیش میآید رشد دانشجو مناسب با فضا نیست؟ من فکر میکنم به خاطر این است که به لحاظ بنیانهای قانونی و مجوزهایی که نهادهای مختلف باید صادر کنند ولی این کار را انجام نمیدهند و خواسته یا ناخواسته جلوی فعالیتها را میگیرند. در حقیقت یک فضایی وجود دارد که باعث میشود دانشجوها بیکار بمانند. البته این صحبت من کلی است و فقط درباره دوران پس از کرونا حرف نمیزنم. ما در آموزش و پرورش، دانشآموزان و معلمهای زیادی داریم که تشنه این هستند تا به واسطه تئاتر و بهویژه شاخه کاربردی آن، اتفاقات خوبی در نهاد آموزشی ما بیفتد ولی آموزش و پرورش عرصه را در این زمینه باز نمیکند. شاید قانونهای مختلف اجازه نمیدهند تا از تئاتر بهعنوان یک هنر کاربردی بهرهبرداری شود. ما میتوانیم تئاتر را در نهادهای دیگر مانند نهادهای کارگری نیز اشاعه دهیم. در دنیا و حتی ایران میبینیم که زندانها هم تئاتر دارند. تئاتر معمولاً اتفاقهای سازندهای میسازد. به نظر من مشکل اصلی در تربیت نیروی تئاتری نیست، بلکه در عدم استفاده از نیروی تئاتری است.
یک راه دیگر این است که سیستم تصمیم بگیرد تا مدتی دانشجو جدید نگیرد که این هم کار شایستهای نیست. در آن صورت کسانی که به تئاتر علاقهمند هستند باید چهکار کنند؟ ما نمیتوانیم اینگونه نگاه کنیم. این حق یک آدم است که بتواند در آن رشتهای که دوست دارد تحصیل کند. مثل این میماند که ما به خاطر کمبود ورزشگاههای فوتبال بگوییم مردم ورزش نکنند! این منطق درستی نیست. این مسئله در ورزش به اقتصاد برمیگردد ولی در تئاتر علاوهبر بحث اقتصادی، مسئله نگرشی نیز مطرح است. در تهران سالنهای زیادی مانند تالار فرهنگ وجود دارد که همینطور بدون استفاده ماندهاند. این مسئله نشان میدهد که نگرش نسبت به استفاده از تئاتر غلط است، وگرنه فضای آن وجود دارد.
شما جزو استادانی هستید که هم در ایران بسیار فعال هستید و هم خارج از ایران پژوهشهای مختلفی دارید. دروس و سرفصلهای تئاتر در دانشگاه را چطور ارزیابی میکنید؟
یک سری از عناوین همیشه باید وجود داشته باشند و فقط به لحاظ محتوا ارتقاء پیدا کنند. واحدهایی مانند بازیگری، بدن و بیان، واحدهای زمینهای هستند و استادانی که در این حوزهها تدریس میکنند باید خودشان را بهروز نگه دارند. یک سری اتفاقات هم دارد در عرصه بینارشتهای تئاتر میافتد. چند سالی است که در دنیا یک رشته مانند رشته تئاتر و میراث تأسیس شده است ولی ما در دانشگاههای خودمان در این زمینهها عقب هستیم و باید پیشرفت کنیم. یعنی باید بگردیم تئاتر را به دیگر مقولاتی که حتی در ظاهر ممکن است با تئاتر مرتبط نباشند ولی در اصل مرتبط هستند، ربط دهیم. مثلاً حتی میتوانیم رشتههای مدیریت تئاتر و نقد تئاتر را نیز به دانشگاه اضافه کنیم. به نظرم دانشگاههای تئاتر در حال حاضر دارند پوست میاندازند و اساتید جوان به دنبال ایجاد نگرشهای جدید برای فضای درسی هستند.
بسیاری از افراد سرشناس تئاتر ما که امروز صاحب نام هستند از جشنوارههای دانشگاهی و تجربی وارد این عرصه شدهاند. توجه به برپایی جشنوارههای تئاتری را نسبت به گذشته چطور ارزیابی میکنید؟
جشنوارهها نیز یک اصول و یک تغییراتی بر مبنای تحولات روز هر جامعه دارند. اصول این است که در هر جشنوارهای یک تعداد گروه تئاتری بیایند نمایش اجرا کنند و یک عده تماشاگر هم آن نمایشها را ببینند. این بنیان یک جشنواره تئاتری است و هیچوقت تغییر نمیکند ولی در حوزه اینکه فرآیند این اقدام چگونه باشد، به بنیانهای تئاتری یک منطقه، جامعه و کشور بستگی دارد. مثلاً در مورد جشنواره تئاتر دفاع مقدس ما زمانی میتوانیم جشنوارهای محکم، قرص و درست و حسابی برگزار کنیم که اغلب نگرهها نسبت به تئاتر دفاع مقدس را در این جشنواره داشته باشیم. یعنی این امکان برای تضاد و تضارب آرا وجود داشته باشد. یعنی در جشنواره تئاتر دفاع مقدس هم امثال نادر برهانیمرند و علیرضا نادری باشند و هم حمیدرضا آذرنگ، مهرداد رایانی مخصوص، محمد چرمشیر، نصرالله قادری و هم طیف جوانترها باشند. اینها که میگویم همه در حوزه دفاع مقدس متن دارند. مهمترین رکن برای یک جشنواره این است که به هنر امکان حضور بدهد، وگرنه بقیهاش دیگر آفتابه و لگن است. گاهی اوقات در یک جشنواره میشود حرف زد و شام و ناهار خورد و در یک جشنواره دیگر این اتفاق نمیافتد. اینکه ما یک جشنواره را به شکلهای مختلف بیاراییم که این اتفاق در جشنواره تئاتر فجر و جشنواره تئاتر دانشگاهی هم افتاده، رویداد را تزئین و قشنگتر میکند، اما مهمتر این است که در آن جشنواره چیزی به نام تئاتر به شکل درستش اجرا شود. این کار اصلی دبیر است. اصل قضیه همان امکان بروز اندیشههای مختلف، البته با رعایت قوانین کشور است. من نمیگویم هر کاری اجرا شود ولی گاهی اوقات سختگیریهای بیهودهای میشود. بنابراین مهمترین اتفاقی که در جشنوارهها به ویژه در جشنواره تئاتر دانشجویی باید رخ بدهد، امکان ایجاد تضارب آرا است.
به اعتقاد شما چرا این امکان در جشنوارههای دانشگاهی فراهم نمیشود؟
یک بخش آن ریشهای است. یعنی نگاه غلطی است که از سطوح بالاتر به تئاتر وجود دارد. دولت و مجلس یا به آن اهمیت نمیدهند و یا خطرناک فرضش میکند. بخش دیگرش به خود هنرمندانی برمیگردد که در مقامهای ارزیابی قرار میگیرند. یعنی پیش از اینکه کسی از بالا سر بخواهد تئاتر را تحت تأثیر قرار بدهد و محوش کند، آدمهایی از درون خود تئاتر بهعنوان کارشناس در یک جاهایی قرار میگیرند و بیشتر سلایق و اندیشههای خودشان را در ارزیابی ملاک قرار میدهند. من این مشکل را در دورانی که رئیس ارزشیابی هم بودم با تمام وجودم حس میکردم ولی چندان نتوانستم برایش چارهای بیندیشم.
به اعتقاد شما اکنون میان تئاتر دانشگاهی و تئاتر تجربی تعامل ایجاد شده است؟
تعامل که هست. اصلاً یک بخش تئاتر دانشجویی، تجربه کردن است. البته ما یک تجربه کردن در تئاتر داریم و یک تئاتر تجربی که اینها یک مقدار با هم متفاوت هستند. تئاتر تجربی معمولاً برای کسی است که تجربههای متعدد مرسوم را انجام میدهد و آنها را به خوبی پشت سر میگذارد و بعد ناگهان چیزی را خودش ابداع میکند و تجربه جدیدی را به معرض نمایش میگذارد. این میشود تئاتر تجربی که از قدیمالایام در دنیا اجرا میشده و امثال پیتر بروک و کاستلوچی در این زمینه مطرحاند. اما در هر صورت بنیان تئاترهای تجربی همان تجربه کردنهای جسورانه است که در تئاتر دانشجویی رخ میدهد. یعنی اول تجربههای جسورانه و بعد تئاتر تجربی. من از میان جوانها نمونههایش را میتوانم نام ببرم. من محمد مساوات را از بدو دانشجوییاش میشناختم. او ابتدا در جشنوارههای تئاتر دانشجویی تجربههایی کرد و بعد به تئاتر تجربی خاص خودش پرداخت. یا مشهورتر از او در جهان، امیررضا کوهستانی است. اینها کسانی هستند که با تجربههای دانشجوییشان رشد کردهاند.
در پایان اگر جمعبندی یا مطلب خاصی در ارتباط با تئاتر دانشجویی وجود دارد، بفرمایید.
من همیشه سعی کردهام وقتی درباره تئاتر دانشجویی صحبت میکنم، متعصابه و از این زاویه که همه چیز عالی است صحبت نکنم، اما این را میتوانم بگویم که راه رشد و ارتقاء کیفی تئاتر هر کشوری از جمله ایران از مسیر تئاتر دانشگاهی است. شما الان این را دارید میبینید. اغلب دست اندرکاران حوزه اداری تئاتر هم برآمده از تئاتر دانشگاهی هستند. بنابراین هر چقدر ما به تئاتر دانشگاهی بال و پر بدهیم و به آنها فضا و امکانات بدهیم ضرر نکردهایم. امیدوارم که این نگره بیشتر مورد توجه قرار بگیرد.