گروه تئاتر هنرآنلاین: دو مطرب لاله‌زاری این شب‌ها در عمارت نوفل لوشاتو اجرا دارند؛ علی درازه و علی کوچیکه. نقش علی کوچیکه را حسین پورکریمی و نقش علی درازه را فرزاد حسنی بر عهده دارد. مخاطبان نمایش «کمدی گمنام» این شب‌ها استقبالی باورنکردنی از این نمایش کمدی و موزیکال رقم زده‌اند. با توجه به این استقبال، تمدید نمایش هم دور از ذهن نبود که به تازگی اتفاق افتاد و مخاطبان تا دوازدهم آبان امکان تماشای نمایش را دارند.

پیش از این در مطالبی راجع به این نمایش نوشتیم و به برخی دغدغه‌مندی‌ها و البته انتقادات پرداختیم. در همین رابطه با حسین پورکریمی بازیگر نقش علی کوچیکه «کمدی گمنام»، گفتگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید.

هنرآنلاین: نمایش «کمدی گمنام» حرف هنرمندانی را می‌زند که به دلایلی در بین جامعه هنری کشورمان دیده نشده‌اند و از این امکان محروم مانده‌اند؛ به نظر شما آیا اگر موقعیتی پیش بیاید، خود آن هنرمندان بدون هیچ شرایطی حاضر به این دیده شدن هستند؟

پورکریمی: در حرفه خودم یعنی بازیگری تمام دغدغه هنرمند دیده شدن است. مطمئنا اگر بستر درستی فراهم شود، همه آنها علاقه دارند که به روی صحنه یا جلوی دوربین بیایند و دیده بشوند. یکی از ظرفیت‌هایی که نادیده گرفته شده، تلویزیون است. یک پتانسیل خیلی قوی به اسم تلویزیون داریم که می‌تواند بچه‌های تئاتر، سینما، طراح لباس، آهنگساز و... را مشغول به کار کند اما به شرطی که یک بستر درست فراهم شود. باید بستر فراهم بشود. علت اینکه می‌بینیم سالن‌های خصوصی تئاتر روز به روز زیادتر می‌شوند چیست؟ علت آن همین تقاضایی است که وجود دارد. گروه‌ تئاتر زیاد داریم. جوان‌هایی که در دانشگاه تئاتر و بازیگری می‌خوانند و دوست دارند روزی روی صحنه نقش‌آفرینی کنند هم بسیار هستند. مگر چند سالن دولتی داریم که بتواند پاسخگوی این حجم از تقاضا باشد؟ مطمئنا سالن‌های دولتی به تنهایی پاسخگو نیستند و ناچاریم که به سمت سالن‌های خصوصی برویم ولی این سالن‌ها هم دشواری‌های خاص خودشان را دارند. از شرایط سخت مالی و پیدا کردن اسپانسر گرفته تا هزینه خود نمایش، همه و همه معضلاتی هستند که اهالی تئاتر با آن روبرو هستند.

هنرآنلاین: مهم‌ترین معضل فعلی اهالی تئاتر را چه می‌دانید؟ هزینه سالن‌ها؟

پورکریمی: هزینه سالن یکی از معضلات است اما تنها معضل نیست؛ به عنوان مثال یک کست معمولی تئاتر بعلاوه عوامل پشت صحنه تقزیبا 15 نفر هستند. این 15 نفر هزینه رفت و برگشت دارند؛ خورد و خوراک دارند؛ حداقل دو ماه باید در پلاتو تمرین کنند تا برای سی شب اجرا آماده شوند و... . 15 نفر آدم سه ماه درگیر هستند. باید بودجه‌ای وجود داشته باشد تا بتوان این کارها به سرانجام برسد.

هنرآنلاین: به نظر شما این حجم از انتقاد و کنایه در نمایش «کمدی گمنام» منصفانه و به‌جاست؟ آیا همه کاستی‌های مطرح‌شده در نمایش در جامعه ما وجود دارد؟

پورکریمی: من، حسین پورکریمی، نباید فراموش کنم که تنها من نیستم که در این مملکت زندگی می‌کنم؛ آیا کسی که اهل سیستان است ایرانی نیست؟ اتفاقا اصل قضیه همان کسی است که در سیستان زندگی می‌کند. اینکه در پایتخت شیر آب را باز کنیم و آب تصفیه‌شده جاری شود که معجزه نیست؛ این اتفاق حتی در سیستان هم معجزه نیست بلکه وظیفه است. آیا ما کشور بدبخت و نداری هستیم؟ اصلا اینگونه نیست. حجم انتقاداتمان حتی کم است و می‌توانست بیشتر از این باشد.

باید نگاه کنیم که چه چیزی را به چه کسی می‌گوییم. گاهی یک پدر کارمند داریم؛ حقوق جزئی دارد و نهایتا می‌تواند کرایه خانه و خرج تحصیل فرزندش را بدهد. از این پدر نمی‌توانی توقع داشته باشی که خرید شب عید مفصل انجام دهد یا هر تابستان برنامه مسافرت بچیند؛ هر آنچه هست از او می‌پذیری و در کنارش خودت هم کمک خرج خانواده می‌شوی. ولی وقتی پدری کارخانه‌دار است، چرا این مخارج را برای فرزندش نکند؟ چرا دو سه ماه یک بار خانواده‌اش را مسافرت نبرد؟ چرا بهترین خرید شب عید را برای فرزندانش انجام ندهد؟ اگر یک پدر کارخانه‌دار این کارها را نکند، یک جای کار می‌لنگد. خصوصا اگر ببینی همان پدر کارخانه‌دار برای فلان شخص خرج کرده و برای تو نکرده. خرج کرده، پس هست و من هم از آنچه هست سهم دارم. منظورم از من، من نوعی است. منظورم ایران است. نباید یک نفر به قدری داشته باشد که نداند چه کند و دیگری شرمنده زن و بچه‌اش باشد.

هنرآنلاین: پس معتقدید خیلی بیش از این می‌توانستید در نمایش نقد داشته باشید.

پورکریمی: صددرصد. در کشوری زندگی می‌کنیم که از هزار چارچوب باید رد بشوی تا بتوانی یک آهنگ بخوانی؛ از هزار چارچوب باید رد بشوی تا کتابت چاپ شود. از هزار چارچوب باید رد بشوی تا نمایشت روی صحنه برود. بی‌نهایت سوژه در کشورمان داریم ولی اجازه نداریم به سمت آنها برویم.

هنرآنلاین: حتی می‌بینیم مسئولین به عدم لزوم بسیاری از این چارچوب‌ها وقوف دارند اما چارچوب‌ها همچنان پابرجا هستند؛ مثلا دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی چندی پیش اعلام کرد که بسیاری از مباحات موسیقی به اشتباه حرام اعلام شده است!

پورکریمی: علتش این است که ما مدیر باسواد نداریم. من بازیگر تئاترم و به دلیل آنکه عمویم در فلان وزارتخانه سمت دارد، به من هم یک منصب اقتصادی می‌دهند و از من می‌پرسند نظرت راجع به فلان پروژه اقتصادی چیست! سواد این کار را من ندارم. اینجاست که کار خراب می‌شود! یا در همین حوزه خبر بیایند و خبرنگاری با کمتر از 5 سال سابقه را به ریاست صداوسیما منصوب کنند! هر چقدر هم که بگویی فلانی تخصص فلان کار را ندارد، می‌گویند اینطور نیست و نماز می‌خواند و آدم خوبی است و...! آدم خوبی بودن دلیل خوبی برای سپردن مسئولیت نیست! برای اعطای مسئولیت فرد باید تخصص داشته باشد و لاغیر؛ نماز نمی‌خواند؟ به من ارتباطی ندارد! هیات نمی‌رود؟ به من هیچ ارتباطی ندارد! اینها تکلیف خودش با خدای خودش است. اینکه او خدا را چگونه می‌پرستد به من ربطی ندارد. من اگر بخواهم همین الان قلبم را به دست جراح بسپرم، قلبم را به جراحی نمی‌سپارم که آدم خوبی است؛ به جراحی می‌سپارم که تخصص داشته باشد.

925bfc6bff5985a0

هنرآنلاین: نمایش «کمدی گمنام» را می‌توان با خانواده دید؟

پورکریمی: بله که می‌شود؛ اما سن و سال دارد! برخی تابوها وجود دارد و نمی‌توان منکر آنها شد. ضمنا نباید از یاد ببریم که این ادبیات، ادبیات دو مطرب قبل انقلابی است. ما حتی 99 درصد دیالوگ‌های مطرب لاله زاری را حذف کرده‌ایم و چیزی که می‌بینید باقی مانده است! ادبیات مطرب لاله‌زاری حتی قابلیت آنکه روی ورق بیاوریمش ندارد؛ چه برسد به اجرا!

هنرآنلاین: منظورتان از حذف دیالوگ‌ها این است که کار ممیزی خورد؟

پورکریمی: نه؛ کنترلش کردیم. ادبیات آن دوران به شکلی بوده که خیلی باز صحبت می‌کرده‌اند. ما این ادبیات را ادبی کرده‌ایم و در نمایش «کمدی گمنام» با دو مطرب آدم حسابی آن دوران روبرو هستیم ولی این ادای دینی به همه هنرمندانی است که کار کردند و دیده نشدند. خیلی از گونه‌های نمایش ایرانی را سعی کردیم در نمایش بگنجانیم. تلاش کردمی شوخی‌ها شوخی‌های همان هنرمندان باشد و... . ته قصه هم می‌رسیم به جایی که هم چپی و هم راستی، هم بالایی و هم پایینی با همدیگر در آن نقطه اشتراک دارند. من معتقدم هر کسی که در این مملکت نفس می‌کشد و به این خاک تعلقی دارد، مدیون شهداست.

یک اتفاقی که مرا می‌رنجاند این است که عده‌ای نمایندگی انحصاری شهید را برمی‌دارند برای خودشان و شهید را متعلق به خودشان می‌دانند! انگار که ما از بمبئی آمده باشیم! شهید متعلق به مردم است نه متعلق به سیاست. نه‌تنها در این نمایش بلکه در تمام کارها سعی‌ ما بر این بوده که این کار را انجام بدهیم و بگوییم که دین شهدا بر گردن ماست تا اندازه‌ای که در توانمان بوده، همیشه از این بزرگان یاد کرده‌ایم.