به گزارش هنرآنلاین به نقل از مهر ، شکلگیری گروه آریان از زمستان سال 77 زمانی که علی پهلوان و پیام صالحی در دوران خدمت سربازی باهم آشنا شدند، آغاز می شود. این دو نفر که بعدها هسته اصلی گروه آریان را تشکیل دادند. نخستین گام در این راه تشکیل گروه موسیقی پاپ با نام گروه آریان با حمایت شرکت ترانه شرقی به مدیریت محسن رجبپور بود.
گروه با ترکیب علی پهلوان خواننده و گیتاریست اصلی، پیام صالحی خواننده و گیتاریست اصلی، سیامک خواهانی ویولن، محمدرضا گلزار گیتار، برزویه بدیهی ضرب و پرکاشن، شراره فرنژاد گیتاریست و همخوان، ساناز و سحر کاشمری همخوان فعالیت خود را آغاز کرد. برای بالا بردن سطح کیفی اجرایی کار، گروه تمرینات مداوم و بسیار زیادی را انجام داد و تصمیم گرفته شد تا مجوزی برای برگزاری اجرای زنده از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گرفته شود. در نهایت گروه موفق شد مجوز شعرها را بگیرد و البته پس از آن نیز کنسرتهای متعدد و موفقی را در داخل و خارج از ایران برگزار کند. مدتی بعد از آغاز کار علیرضا طباطبایی نوازنده درام نیز به گروه پیوست اما بعد از آن محمدرضا گلزار که دیگر به یکی از سوپراستارهای سینمای ایران در بین مخاطبان تبدیل شده بود گروه را ترک کرد. آلبوم های "گل آفتابگردون"، "و اما عشق"، "تا بینهایت"، "بیتو با تو" و "آریان 5" که آخری هنوز منتشر نشده، آثاری از این گروه هستند که هرکدام از آنها از پرفروش های دوره خود بودند. راهیابی به مرحله نیمه نهایی مسابقات جهانی موسیقی، اخذ گواهینامه نوازندگان چیره دستبینالمللی از اتحادیه موسیقیدانان آمریکا، رکورداری بیشترین تعداد اجرا و بیشترین فروش آلبوم موسیقی در ایران، همکاری با کریس دیبرگ خواننده مشهور و پرآوازه ایرلند و... از جمله فعالیتهای شاخص این گروه موسیقایی است. اما گویا اتفاقات دیگری همراه است. بالاخره بعد از مدتها بیخبری و حاشیه هایی که برای برگزاری تعدادی از کنسرتهای آنها اتفاق افتاد، در نهایت روزهای ابتدای اردیبهشت ماه بود که پیام صالحی خواننده و عضو اصلی گروه موسیقی آریان خبر از تعلیق این گروه موسیقایی تا اطلاع ثانوی داد. به گفته صالحی، فعالیتهای این گروه به دلیل عدم توافق با تهیهکننده همیشگی آثارشان در حالت تعلیق قرار گرفت که پیش از این در رسانهها جزییات آن منتشر شد. پیام صالحی، شراره فرنژاد و علیرضا طباطبایی که به نوعی بازمانده گروه آریان هستند، از باید و نبایدهای موسیقی پاپ ایران و سرنوشت گروههای مستقل موسیقایی از جمله این گروه تعلیقشده گفتند که بخشهایی از آن را میخوانید: پیام صالحی (درباره تشکیل گروه آریان): بحث تشکیل گروه آریان نشات گرفته از مولفههایی بود که همگی ما قبل از شروع فعالیت رسمی هم به آن فکر میکردیم. کما اینکه قبل از تشکیل این گروه هرکدام فعالیتها و تجربههایی در حوزه موسیقی داشتیم. به عنوان نمونه من در چند گروه سنتی سنتور میزدم که بعدها با پیانو و گیتار هم آشنا شدم. برادر خانم فرنژاد هم به همراه شراره فرنژاد و دخترخالههایش سحر و ساناز کاشمری نیز فعالیتهایی در زمینه موسیقی داشتند. این در حالی است که دوستان دیگر من و علی پهلوان همچون سیامک خواهانی، محمدرضا گلزار، نینف امیر خاص، برزویه بدیهی و علیرضا طباطبایی نیز هرکدام در موسیقی فعالیت میکردند که با دغدغههای هنری آنها آشنا بودیم و در کنار آنها ساز میزدیم. جالب اینکه از همان دوران نیز این جرقه در ذهن هر کدام از ما بود که بتوانیم با تلفیقی از فضای موسیقی سنتی با موسیقی پاپ آثاری را به مخاطب ارائه کنیم که بتواند مورد پسند آنها قرار گیرد. به این معنی که مجموعهای از سازها بتوانند با ترکیب چند صدای متفاوت و کمتر تجربه شده، اتفاق خوبی را به لحاظ ملودیک بر ترانه و شعر به وجود آورند، اما همه این جرقههای فکری برای ما به دلیل شرایطی که وجود داشت یک آرزوی محال بود چرا که ما در آن سالها همانند نسل اول فوتبال کشورمان بودیم که زحمت بسیار زیادی برای رسیدن به اهداف خود میکشیدیم ولی نه از پول خبری نبود و نه امکانی برای حضور در رسانه ها داشتیم. بنابراین تنها کاری که در این برهه زمانی میتوانستیم انجام دهیم این بود که در سالهایی که موسیقی از داشتن رنگهای متنوع بیبهره بود ما موسیقی متفاوتی را ارائه کنیم؛ موسیقی که شاید موردپسند خیلیها نباشد، اما می تواند دریچه تازه ای را روی بخشی از موسیقی پاپ کشورمان باز کند. تجریه ای که واقعا در آن دوران کار دشوار و سختی بود، اما ما توانستیم با یک حرکت گروهی منسجم و البته پیمودن یک راه پرمشقت آن را به سرانجام برسانیم. شراره فرنژاد (درباره نگرانی نسبت به نوازندگی و همخوانی خانمها در گروه): علیرغم اینکه ما تمام فعالیتهای خود را در چارچوب قوانین انجام می دادیم به طور حتم این نگرانی در ابتدای کار برای ما وجود داشت. من یادم می آید روزی را که پیام صالحی برای تشکیل گروه با من تماس گرفت و گفت که میخواهند چنین کاری را انجام دهند و من متعجبانه به او گفتم قرار است برای چه کاری در گروه حضور داشته باشم ؟ و او نیز جزییات کار را به من توضیح داد باز هم در کمال شگفتی به او گفتم «می فهمی چه کاری را انجام میدهی؟ من اصلا نمیفهمم یک دختر چگونه میتواند در یک گروه موسیقی هم بنوازد و هم در گروه همخوانی حضور داشته باشد.
اما باز هم دیدم که پیام صالحی نه تنها پیشنهاد کاری خود را پس نگرفت بلکه به سحر و ساناز کاشمری که دخترخاله های من هستند نیز پیغام داد که در کار حضور داشته باشند. با این تفاسیر نمیتوانم بگویم نگران نبودیم، اما ما فقط و فقط به تلاشی فکر میکردیم که باید انجام می شد و خدا را شکر که این اتفاق افتاد و ما حضور موفقی در عرصه موسیقی داشتیم. علیرضا طباطبایی: وقتی تصمیم بر این شد که در گروه آریان از صدای همخوان و نوازنده خانم استفاده شود هنوز مشخص نبود و اصولا هم نمیدانستیم این موضوع به لحاظ قانونی آزاد هست یا نیست و اصولا هم شفافیتی در این موضوع وجود نداشت. ما از یک طرف با عزیزانی روبه رو بودیم که گویی خار چشم آنها شده بودیم و آنها فکر میکردند با پارتی و رابطه است که توانستهایم از نوازنده و همخوان خانم در گروه استفاده کنیم و از سوی دیگر هم با تهیهکننده مواجه بودیم که دائم مدعی ایجاد چنین فضایی برای ما بود. چنین فضایی به شدت ما را آزار میداد در حالی که در بیرون از گروه و چشم برخی ها فضا بسیار آرام و خوب بود. صالحی: ما در زمانی حضور خود را در عرصه موسیقی اعلام کردیم که جامعه ایرانی تازه از دوران 8 سال دفاع مقدس و سازندگی بیرون آمده بود و این بار در شرف تجربه یک فضای جدید بود که این به خودی به خود کار را برای هر جریان هنری و فرهنگی سخت میکند. در آن دوران جدید بود که باید متوجه می شدیم تکلیف ما با موسیقی چیست و از این پس قرار است چه آثاری را به مخاطب ارائه دهیم. بنابراین با چنین رویکردی بود که یک گروه از جوانان با انرژی با عشق و تلاش شبانه روزی وارد میدان شدند و با یک عکس ساده، اما متفاوت روی جلد نوار کاست که تا آن سوی مرزها بازتاب داشت خود را به جامعه موسیقی پاپ ایران در نسل سوم معرفی کردند. گروهی که تم اصلی قطعاتشان در آلبوم اول امید و شادی بود. مجموعهای متفاوت که این بار هم در ترکیببندی سازها، هم در القای حس ایرانی با استفاده از موسیقی الکترونیک و سازهای غربی و هم در چگونگی استفاده از صدای خانم ها نوآوری داشت. البته اگر بخواهیم این فضا را در نسل های امروزی موسیقی پاپ ارائه کنیم کار بسیار دشواری پیش رو داریم چرا که شرایط موسیقی دهه 70 کجا و شرایط دهه 90 کجا؟ امروز هر گروه جوانی که بخواهد در موسیقی پاپ ایران خود را معرفی کند کار بسیار سختی دارد حتی ممکن است صدای او در کوچکترین فضاها نیز شنیده نشود چرا که لوازم ضبط، تولید، پخش و توزیع آثار موسیقایی به قدری زیاد و دسترس همه شده که کار انتخاب را برای مخاطب سخت کرده ضمن اینکه در این بین سلیقه مخاطب امروزی با مخاطبان دهه 70 را نیز نباید در یک ردیف قرار داد. فرنژاد: یکی از خصوصیت های گروه ما این بود که با هر گروه سنی ارتباط برقرار میکرد، یعنی در کنسرت ما میتوانستید نوه را کنار مادربزرگ و پدربزرگ ببینید و اتفاقا همین موضوع یکی از برگهای برنده ما در طول چندین سال فعالیت ما است. کما اینکه خیلی مخاطبان ما وقتی موسیقی ما را گوش میکردند به کار ما موسیقی مهدکودکی نسبت داده بودند، اما وقتی وارد سالن کنسرت میشدند فضای متفاوتی را تجربه میکردند که نظر آنها را کاملا برمیگرداند. صالحی: آن موقع این طوری نبود که شما بتوانید خیلی راحت درخواست مجوز کنید و همه چیز شفاف باشد. اصلا تکلیف موسیقی پاپ مشخص نبود. به همین دلیل ما در کنسرت هایمان مشکلات زیادی را تجربه کردیم که آخرین آن به کنسرت اصفهان باز میگردد زمانی که اصلا نمی دانستیم تکلیفمان چیست. ما تا آنجا که قوانین اجازه میداد حرکت می کردیم و اتفاقا در همین جاست که موضوع تهیهکننده میتواند نقش بسیار مهمی را ایفا کند که در آن زمان واقعا و انصافا این کار را انجام داد به همین جهت ما نمیتوانیم بگوییم محسن رجبپور و شرکت ترانه شرقی کاری برای ما انجام نداد. گفتن این نکته هم ضروری است که زمانی در موسیقی حضور پیدا کردیم که تجربه لازم را نداشتیم و با مافیایی به نام مافیای لالهزاری مواجه بودیم که مانند حالا تهیهکننده های فراوانی در دسترسمان قرار نداشت. ما در زمانی فعالیت کردیم که مانند نسل اول فوتبال زحمت کشید، کار کرد، حرف گوش داد و دستمزدی را دریافت کرد که اصلا در شانش نبود. ما در دوران فعالیت هایمان اصلا متوجه نشدیم که مخاطب ما چگونه بود. ما در کنسرتهایمان اجازه هیچ گونه ارتباطی با تماشاگران نداشتیم و در نهایت همین قضیه بود که باعث ایجاد نقطه ضعف و شکافی میان ما و تهیهکننده شد. اما با تمام این احوال این قضیه نمیتواند منکر زحمات تهیهکننده در آن برهه زمانی باشد. البته که جزییات قرارداد و بیتجربگی ما در طول زمان باعث شد که اعضای گروه نتوانند آن طور که می خواهند از نام آریان بهره برداری معنوی و مادی داشته باشند، چرا که در طول این مدت ما کارمندان سادهای بودیم که دستمزدهای ناچیزی میگرفتیم و هر روز هم از انگیزه ما کاسته می شد. اتفاقاتی که فعالیتهای یک گروه منسجم را در حالت تعلیق قرار داد و باعث شد که ما از سه سال گذشته تاکنون هیچ فعالیتی نداشته باشیم. اما من اینجا برای چندمین بار تکرار می کنم ما سه نفر به عنوان بازماندههای گروه آریان هنوز زندهایم، هنوز کار میکنیم و اگر خدا بخواهد نسل جدیدی از آریان را بازسازی میکنیم. در آن زمان مدام بر سر ما میزدند که ما بچه های مهدکودکی هستیم، اما همه دیدند که همان بچه های مهدکودکی تبدیل به گروه بزرگ آریان شدند. حالا هم برخی می گویند که شما سه نفر دیگر آریان نیستید در حالیکه ما و تعدادی دیگر از دوستانمان هسته اصلی آریان هستیم که میخواهیم زنده بمانیم. حالا حاشیه ها هرچه هم باشد ما کار خود را می کنیم و زمان ثابت می کند که با کار کردن مداوم می توان خیلی چیزها را ثابت کرد. انتهای پیام/