به گزارش هنرآنلاین، نشست "زنان و عکاسی جنگ در ایران" با حضور مریم کاظم‌زاده، فرهاد سلیمانی و رضیه غبیشی عصر روز پنج‌شنبه ۱۶ آذرماه در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

فرهاد سلیمانی، عکاس این نشست را آغاز کرد و گفت: عکس‌های حوزه دفاع مقدس همواره برای من جذاب است چرا که این تصاویر ابعادی متفاوت از آنچه که همواره در صدا و سیما دیده‌ایم را نشان می‌دهد.

در ادامه  مریم کاظم‌زاده، خبرنگار و عکاس جنگ درباره نحوه ورود خود به این عرصه توضیح داد و بیان کرد: سال‌ها به حرفه خبرنگاری پرداختم اما عکاسی را هم دوست داشتم لذا در بدو امر به عنوان یک خبرنگار که دوربین به همراه داشت وارد فضای جنگ در منطقه کردستان شدم البته بسیار خوشحالم که توانستم در این امر موفق شوم زیرا معتقدم که یک خبرنگار وظیفه دارد که در دل ماجراها حضور پیدا کند و وقایع را به دور از قضاوت و دروغ به انعکاس دهد.

او افزود: در آن زمان از نگاه من عکاسی صرفاً جنبه سندیت بخشیدن به وقایع داشت به همین خاطر اغلب از نگاه حرفه‌ای عکاسی نمی‌کردم لذا این عکس‌ها سالیان درازی در نزد من امانت بود بی آنکه کسی آن‌ها را ببیند تا اینکه چهار سال پیش انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس آنها را به نمایش گذاشت و بسیار مورد توجه واقع شد.

کاظم‌زاده که به تازگی کتاب خود را به چاپ رسانده ادامه داد: در آن زمان جنسیت عملاً مطرح نبود.

 در ادامه این جلسه عکس‌های گرفته‌شده توسط مریم کاظم‌زاده از مناطق بانه و کردستان، سپل ذهاب در زمان جنگ به نمایش درآمد و وی درباره آن‌ها توضیح داد.

فرهاد سلیمانی در این نشست به تعریف عکاسی جنگ پرداخت و گفت: به طور حتم عکاسی جنگ به تداوم و تخصص نیاز دارد اما عکس‌هایی که این دو بانو از جنگ گرفته‌اند زوایای تازه‌ای از جنگ را به تصویر کشیده‌اند زیرا نگاه لطیف آنان بر شرایط غلبه کرده است.

سلیمانی تصریح کرد: ما نمی‌توانیم مدعی شویم که عکاسان جنگ زن داریم اما قطعاً زنانی داریم که جنگ را بی‌ادعا و با توان خود عکاسی کرده‌اند. در واقع نگاه ظریف زنان عکاسانی چون: خانم کاظم‌زاده و غبیشی زوایایی از جنگ را به تصویر کشیده است که عموماً مردان به آن بی اعتنا هستند این در حالی است که زنان عکاس در اغلب کشورهای دنیا سعی در تقلید از مردان دارند تا بتوانند در شرایط رقابتی پیروز شوند به همین خاطر می‌توان گفت که آثار عکاسی زنان در جنگ ما دارای نگاهی بکر است که شیرین‌ترین عکس‌ها را با نگاهی به زندگی تصویر کرده است.

کاظم‌زاده درباره حضور نگاه زنانه در آثارش گفت: روزهایی که من دوربین به دست گرفتم بحثی از عکس هنری و نگاه زنانه نبود و ما صرفاً به خاطر وظیفه دوربین در دست گرفتیم البته حضور نگاه زنانه در هر رشته و شغلی ضروری است. در واقع هر نقص و کاستی در ابعاد مختلف مملکت ناشی از عدم حضور زنان و دیدگاه‌های آنان است.

در ادامه این نشست رضیه غبیشی، نویسنده دفاع مقدس و همسر شهید منصور عطشانی درباره ورود جنگ به زندگی و شروع عکاسی‌هایش توضیح داد و گفت: واقعیت این است که ما وارد جنگ نشدیم بلکه این جنگ بود که به‌یک‌باره وارد زندگی ما شد.

او افزود: بمباران فرودگاه و پالایشگاه همه ما را به یک‌باره وارد فضای ترسناک جنگ کرد. فضایی که بعدها آموختیم با آن زندگی کنیم و راهمان را ادامه دهیم.

سلیمانی در ادامه این برنامه، از چاپ پانزدهم کتاب "ملاصالح" اثر رضیه غبیشی خبر داد و گفت: شروع زندگی شهید منصور عطشانی و خانم غبیشی در دوران جنگ و جزیره مینو شکل گرفته است. از آنجایی که شهید عطشانی مسئول فرهنگی سپاه بوده‌اند لذا عکس‌های ایشان و خانم غبیشی بخشی از  زندگی در دل جنگ را به تصویر می‌کشد که بسیار حائز اهمیت است.

در ادامه عکس‌های این زوج به نمایش گذاشته شد و رضیه غبیشی به نقل خاطرات آن دوران و عکس‌ها پرداخت.

غبیشی با اشاره به اهمیت تلاش و انگیزه گفت: این عکس‌ها نشان می‌دهد که در دوران جنگ نیز زندگی ادامه داشته و عشق همو‌اره مهم بوده است.  سختی‌های دوران جنگ در زندگی شخصی من باعث و بانی مشکلات بسیاری شد از جمله سوءتغذیه‌ای که در زمان بارداری نخست به دلیل عدم وجود مواد غذایی در جزیره مینو به آن دچار شدم اما نسل ما آموخت که در دل سختی‌ها گوهر درون خود را بیابد لذا امیدوارم که جوان‌ترها نیز از سختی‌ها نهراسند و همواره انگیزه داشته باشند.

کاظم‌زاده در پاسخ به این سؤال که چه محدودیت‌هایی برای کار در زمان جنگ داشته‌اند، گفت: بین آن دوران و امروز تفاوت‌های بسیار وجود دارد زیرا در آن زمان آینده بر مبنای سخنان امام خمینی (ره) به روشنی ترسیم شده بود و هیچ نقطه تاریکی نداشت اما امروز شرایط متفاوت است. در آن زمان بیش از جنسیت تخصص افراد مطرح بود به همین خاطر کار تنها ملاک پذیرش افراد بود.

او دغدغه‌های امروز را گسترده خواند و بیان کرد: در جامعه‌ای که امروز از کودک تا افراد مسن در آن دغدغه دارند و دچار مشکل هستند نمی‌توانم حرفی از دغدغه داشته باشم اما ای‌کاش به جای فراموش کردن افراد بازنشسته و پیشکسوت از تجربیات آن‌ها بهره می‌بردیم و کتاب آن‌ها را به راحتی نمی‌بستیم.

غبیشی نیز در ادامه این صحبت‌ها از دغدغه‌های فرهنگی خود صحبت کرد و گفت: متأسفانه امروز، فرهنگ در آبادان یتیم است چرا که همکاری برای حمایت از ما نویسندگان در راستای حفظ ارزش‌های دفاع مقدس صورت نمی‌پذیرد.

او تأکید کرد: من شهادت دوستان و اطرافیان خودم را به چشم دیده‌ام لذا قسم یادکرده‌ام که تا زمانی که زنده‌ام و توان دارم برای نوشتن سرنوشت آنان از پای ننشینم.

کاظم‌زاده نیز در پایان این نشست گفت: ما با انگیزه زنده هستیم به همین خاطر امیدوارم که جوانان امروز انگیزه خود را از دست ندهند و پویایی داشته باشند. امیدوارم که جوانان از سختی نهراسند زیرا سختی سبب می‌شود که گنجینه درون خود را بیابند و به آن دست پیدا کنند.

زنان و عکاسی جنگ در جهان بررسی شد

نشست "زنان و عکاسی جنگ در جهان" با حضور دکتر مریم کهوند و اسماعیل عباسی، در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

در این نشست، اسماعیل عباسی، عکاس، مترجم، نویسنده و مدرس دانشگاه به آغاز بحث پرداخت. او در ابتدا به طرح سؤالی درباره دلیل جداسازی زنان عکاس جنگ پرداخت و گفت: آیا جداسازی زنان عکاس خود شبهه تفکیک جنسیتی و نگاهی در این راستا را به دنبال ندارد؟

مریم کهوند، طراح گرافیک و مدرس دانشگاه در پاسخ به این سؤال بیان کرد: فارغ از مسائل جنسیتی و فمینیستی باید به اصل تفاوت زن و مرد که امروز کاملاً مشخص شده است، اذعان کنیم. یکی از مباحث فرهنگ دیداری این است که یک عکاس و مخاطب وی زمانی که تصویری را مشاهده می‌کنند، تجارب و دیدگاه‌های خود را نیز با آن می‌آمیزند لذا ما نمی‌توانیم این تفاوت‌های دیدگاهی را نادیده بگیریم حتی اگر تفاوت‌های مدنظر ما به مسائل ساده بیولوژیکی محدود شود بازهم نمی‌توان مخالف تفاوت زن و مرد شد.

این مدرس دانشگاه تصریح کرد: به‌طور حتم تجربه عکاسی زنان و مردان مقوله‌ای متفاوت است این در حالی است که هرگز امکانات این دو جنسیت در جوامع برابر نبوده و از سوی دیگر تجربه دیدن در زنان نیز امری متفاوت است.

عباسی با اشاره به نقاط ضعف حاکم بر جامعه برای کمک به عکاسان زن، گفت: این مسئله قابل قبول است که در بسیاری از موارد زنان امکانات لازم را برای عکاسی دریافت نمی‌کنند اما به عکس این مسئله نیز در جامعه وجود دارد زیرا گاهی این تفاوت‌ها به نفع زنان شده است البته نمی‌توان از این مسئله نیز گذشت که باوجود تعداد زیاد عکاسان خوب و حرفه‌ای زن در جنگ ما باز هم اسم چندانی از آنان نمی‌شنویم و آنان را کمتر در صحنه تاریخ مشاهده می‌کنیم.

او ادامه داد: حال سؤال این است که چرا اغلب عکاسان زن در جنگ‌ها نادیده گرفته‌ شده‌اند و عموماً مردها به جامعه معرفی می‌شوند؟

کهوند در پاسخ به این سؤال اظهار کرد: به فاصله اندکی پس از اختراع دوربین، عکاسی جنگ آغاز شد. از جنگ کریمه که جزء نخستین موارد است و بحران چندانی در آن دیده نمی‌شود تا جنگ جهانی اول که خشونت در آن موج می‌زند، زنان پا به پای مردان در عرصه عکاسی حضور دارند. به عنوان مثال گرتا تارو در این جنگ حضور تا جایی که جان خود را نیز در جنگ از دست می‌دهد اما کمتر نامی از این دست زنان در تاریخ داریم.

او تاثیرگذاری دیدگاه‌های جامعه بر زنان عکاس را بدیهی خواند و افزود: بسیاری از زنان جنگ اذعان دارند که پس از ورود به این عرصه مجبور شده‌اند خود را شبیه به مردان کنند زیرا عموماً عکاسان مرد که در جنگ حضور دارند، با نگاهی قهرمانی دیده می‌شوند که جامعه کمتر در مورد زنان می‌تواند پذیرا باشد به همین خاطر اغلب در ناخودآگاه جمعی، دیدن یک زن در شمایل یک قهرمان و عکاس جنگ پذیرفته نیست.

عباسی با اشاره به تغییر روند زندگی زنان عکاس جنگ بیان کرد: کسانی چون لی میلر سال‌ها به‌عنوان مدل عرصه مد فعال بوده‌اند اما او به محض اینکه وارد عرصه عکاسی جنگ شد، کاملاً تغییر کرد و به سمتی فراسوی زنانگی سوق یافت.

در ادامه این جلسه تصاویری از آثار عکاسانی چون: گرتا تارو، چاپل، لی میلر، کاترین لروی و مگی استبر به نمایش درآمد و مباحثی درباره آثار آنان مباحثی مطرح شد.

کهوند درباره این سؤال که آیا نگاه زنان عکاس جنگ با مردان دارای تفاوتی است که در آثار قابل تشخیص باشد، گفت: به طور حتم فهم هر عکسی از نگاه مخاطب شکل می‌پذیرد البته ما مردان و زنان عکاسی را داریم که می‌توان در آثار آنان چیزی بر مبنای جنسیت آن‌ها درک کرد اما این امر تنها در برخی مواقع رخ می‌دهد.

او افزود: البته از نگاه دیگر نیز باید دید که تجربه هنرمندان دراین ‌باره چه می‌گوید. به عنوان مثال یکی از ادیتورهای عکس که با زنان عکاس بسیاری سروکار داشته، معتقد است که زنان عموماً معتقد به ‌عکس‌های جنسیت‌دار نیستند و به نمایشگاه‌های مختص زنان نمی‌روند اما به طور حتم هرگز نمی‌توان وضع زنان را نیز نادیده گرفت. به‌عنوان‌مثال وضعیت زنان عکاس جنگ در افغانستان بسیار متمایز از مردان بود زیرا آنان می‌توانستند وارد فضای خانه و درون زندگی مردم شوند البته در مورد مردان نیز به‌عنوان مثال در جنگ عراق شرایطی پیش آمد که برای زنان امکان‌پذیر نبود وارد آن شرایط شوند لذا این ظهورها و غیاب‌ها در مسئله عکاسی تأثیرگذار هستند.

کهوند با اشاره به تأثیرگذاری نگاه اجتماع بر زنان عکاس جنگ، در این باره گفت: بخشی از تصویری که زنان دارند، مربوط به نگاهی است که به آنان در اجتماع می‌شود لذا این عوامل باورهای ما را می‌سازد. درواقع این باور که جای زن در جبهه جنگ نیست هنوز هم در بسیاری از باورهای اجتماع وجود دارد که البته در شکل دادن به هویت زنان عکاس جنگ بی‌تأثیر نیست.

او در پاسخ به این سؤال که چرا کمتر در دنیا به زنان عکاس جنگ پرداخته‌شده است، گفت: در تمام دنیا، همواره شعار بسیار جلوتر از عمل پیش رفته است به همین خاطر حتی در جوامع پیشرفته نیز نگاه به زنان مردسالارانه است به‌نحوی‌ که اندک فیلم‌هایی که در این زمینه ساخته می‌شود نیز توسط مردها روایت ‌شده است.

کهوند با اشاره به متفاوت بودن انگیزه‌ها گفت: بسیاری از عکاسان زن گلایه دارند که چرا جامعه پرسش‌هایی نظیر اینکه چه احساسی از ترک خانه داشتید را مطرح می‌کند؟ برخی از آنان می‌گویند که جامعه، زنان عکاس جنگ را سرزنش می‌کنند که چرا فرزندان خود را رها کرده و به جنگ می‌روند لذا این نگاه نابرابر در دل مسئله نیز وجود دارد اما قطعاً نمی‌توان برای این امر انگیزه مشخصی را بیان کرد البته در انگیزه زنان گذشته، برای عکاسی جنگ، نگاه‌های ناب و زیبایی وجود داشته که نتیجه علاقه به عکاسی بوده است.

عباسی نیز در پایان این جلسه گفت: به‌طور حتم رفتن به جنگ برای هر فردی متفاوت از انگیزه‌های روزمره و انتخاب حرفه است لذا قطعاً می‌توان الگوهای این افراد را فراتر از روزمرگی دانست که البته در خانم‌ها این انگیزه‌ها قوی‌تر نیز هست.

فیلم "زمان مناسب، مکان مناسب" به نمایش درآمد

فیلم "زمان مناسب، مکان مناسب" اثر کریس رود لی، در میان استقبال گسترده علاقمندان،  عصر روز گذشته  در خانه هنرمندان ایران به نمایش درآمد.

این فیلم به بررسی زمان و مکان مناسب عکاسی و نتایج توجه به این دو عنصر در اثر نهایی می‌پردازد.

کریس رودلی، کارگردان این اثر طی 51 دقیقه در تلاش است تا مخاطب را که هنرمندان و علاقمندان به رشته عکاسی هستند، متوجه بعدی دیگر از عکاسی و نگاه ویژه به مکان و زمان کند.

ثبت توهمات رنگین در "گلی"

آریا دخت جهانبخشان عکاس بوشهری در نخستین نشست "نگاه شخصی" همایش "ده روز با عکاسان" تجربیات خود را با مخاطبان در میان گذاشت.

او در ابتدای این نشست گفت: شش سال است که عکاسی می کنم. زمانی که عکس های ابتدایی خود را به آقای کیارنگ اعلایی نشان دادم ایشان به من گفتند که به دنبال عکاسی از گل و بلبل نباش  و به دنبال جمع آوری مجموعه عکس باش. من از این صحبت بسیار آموختم و به این فکر کردم که شهر من جاذبه های فراوانی دارد که می تواند سوژه خوبی برای عکاسی باشد.

جهانبخشان ادامه داد: من در آن زمان که عکاسی را شروع کردم شاید تنها زنی بودم که بعنوان ترخیص کار گمرک در این مجموعه کار میکردم. از همان ابتدا تنوع رنگی که به واسطه کانتینرهای مختلف در اسکله وجود داشت این سوژه برای من بدل به سوژه ای جذاب شد.  یک دوربین کوچک داشتم و هر زمان که هوا ابری می شد از فضاهای اسکله، فضاهایی که کاملا مردانه است و حضور زن در آن معنایی ندارد عکاسی می کردم. من برای عکاسی بیشتر از دکل بالای جرثقیل ها استفاده می کردم، جرثقیل هایی که دائم در حال حرکت بودند. برای گرفتن برخی از این عکس ها 24 ساعت منتظر می مانم و حتی عکسی دارم که من سه یا چهار سال برای ثبت آن وقت گذاشتم. این عکاس بوشهری در ادامه مجموعه "بهشت شور" خود را به نمایش در آورد که کتاب این مجموعه را نیز به چاپ رسانده است.

او در ادامه درباره این مجموعه خود گفت: مجموعه کوه های نمکی استان بوشهر یک گنج ناشناخته بود. زمانی که از آن عکاسی کردم خیلی ها تلاش کردند تا تبدیل به کتاب نشود چرا که معتقد بودند بکر بودن این فضا از بین می رود. با انتشار این مجموعه توانستم توریست های بسیاری را برای بازدید از این منطقه جذب کنم که این اتفاق برای خوشایند بود.

جهانبخشان سپس به مجموعه"گلی" خود اشاره کرد و گفت: به همراه یک گروهی مدتی از یکی از بافت قدیمی یکی از روستاهای استان فارس عکاسی می کردیم. من برخلاف دیگران دوست داشتم به جز بافت قدیمی از داخل خانه ها نیز عکاسی کنم که یک روز در یکی از کوچه ها با یک خانه عجیب و غریب برخوردم که این خانه پر از رنگ بود و نقاشی های فراوانی بر روی آن کشیده شده بود.من متوجه شدم این خانه مربوط به یک هنرمند است که از قضا گرافیک خوانده و پس از دانشگاه به این خانه آمده است.او این خانه را به افرادی کرایه می داد تا بتوانند به راحتی در آن سیگار بکشند و یا دانشجویانی که نمی توانستند به خوابگاه بروند در آن مستقر شوند درآمد صاحبخانه از فروش ماری جوانا بود و تمام بدن آن ها به ژورنال تتو تبدیل شده بود. برای ثبت این مجموعه سه سال تلاش کردم. هر ماه می آمدم و یک هفته ام را با این افراد در آن خانه می گذراندم. این افراد به دلیل توهماتی که داشتند نیاز به فضایی رنگی داشتند و این خانه پر از نقاشی های مختلف بود.

او گفت: بعد از مدت ها صاحبخانه آن خانه را از این افراد گرفت و هرکس سرنوشت خودش را پیدا کرد. سال ها از این افراد خبر دار نبودم. یک روز از طریق شبکه های مجازی صاحب آن خانه که هیچ وقت عکس ها را ندیده بود به من گفت که من پاک شده ام و در بندرانزلی سکونت دارم و دوست دارم که این عکس ها را تماشا کنم. به بندرانزلی رفتم و عکس هایی جدید از این فرد گرفتم و به این صورت مجموعه من کامل شد. بعد از ثبت این مجموعه سه ماه مریض شدم.

این عکاس بوشهری گفت: من در بوشهر نمایشگاهی از این عکس ها در یک ساختمان ویرانه برگزار کردم. فضای آن لوکیشن بسیار نزدیک به فضای سوژه ها بود به گونه ای که همه فکر می کردند که این اتفاق ها در همان ساختمان که یک سالن قدیمی بلیارد بوده است رخ داده است. دوست داشتم مردم در آن محیط خاکی و کثیف کمی برای دیدن آن عکس ها رنج بکشند آن گونه که من برای ثبت آن ها رنج کشیدم. برای افتتاحیه این نمایشگاه هم به جای روبان از نوار خطر استفاده کردم.

او درباره نوع کادربندی و رنگی بودن عکس ها نیز توضیح داد: می خواستم نامنظم بودن زندگی و محیط زیست این افراد را به واسطه کادرهای نامنظم نشان بدهم. از سویی این افراد به واسطه مصرف ماده"ال اس دی" و "ماری جوانا" توهمات رنگی داشتند که من می خواستم این توهمات را نیز رنگی نشان دهم. این افراد هم چنین با موجود غایبی به اسم "گلی" دوست بودند و از سویی از ماده"گل" نیز استفاده می کردند و خواستم که این عنوان را برای مجموعه خود انتخاب کنم.

قابلیت های چهارمحال و بختیاری برای عکاسی

مریم آل مومن دهکردی از شهرکرد در دومین نشست نگاه شخصی در روز نخست از تجربه های عکاسی خود سخن گفت.

آل مومن دهکردی گفت: متاسفانه یا خوشبختانه عکاسان سرشناس و استادان عکاسی از دسترس عکاسان شهرستانی دور هستند. به همین دلیل ما باید آن قدر عکاسی کنیم تا عکس هایمان به کیفیت مطلوبی برسد و بتوانیم این عکس ها را به دیگران نشان بدهیم. واقعیت آن جاست که نباید از رابطه ها در عکاسی غافل شد هر چند که کار خوب راه خودش را پیدا می کند.

این عکاس ضمن نشان دادن مجموعه عکس خود از عروسی ایلات و عشایر بختیاری، گفت: استان ما تقریبا قابلیت های فراوانی برای عکاسی دارد چون هم چنان بکر مانده است. از سویی ما بزرگ ترین قوم کوچ رو در دنیا را در منطقه خود داریم. یکی از این سوژه ها عروسی این عشایر بختیاری است که به شدت هم افراد متمولی هستند و در فضاهای خاصی اقدام به برپایی عروسی می کنند و معمولا لباس هایشان پر از رنگ است.

او سپس تازه ترین مجموعه خود"سلیمان ، مهناز و علی" را به نمایش در آورد  که به تصاویری از یک خانواده روستایی در یکی از دورافتاده ترین نقاط استان چهارمحال و بختیاری مربوط بود. در این تصاویر عکس هایی از سه فرزند معلول این خانواده و شرایط بحرانی مادر این فرزندان به تصویر در آمده بود که همگی این تصاویر به شکل سیاه و سفید ثبت شده بودند.

آل مومن دهکردی در نهایت نیز مجموعه زیارت خود را به تصویر کشید که مربوط به زنی به نام فاطمه خانم بود. این عکس ها مربوط به داستان زنی بود که نزدیک به 10 سال است فرزندش ناپدید شده است.

کسب نگاه متفاوت در عکاسی مستند اجتماعی

شقایق مرادیان نژاد درسومین نشست نگاه شخصی در روز نخست ششمین همایش ده روز با عکاسان به ذکر تجربیات خود در حیطه عکاسی ژورنالیستی و تجربه تحصیل در معتبرترین مدرسه عکاسی دانمارک پرداخت.

او در ابتدای این نشست گفت: مجموعه ای با عنوان "جغرافیای نیلی" کار کردم که مربوط به زنان افغانستانی بود که در معرض خشونت قرار گرفته بودند. همچنین از زندان زنان هرات نیز عکاسی کردم. آن زمان به من گفتند که تو زن هستی و می توانی به بسیاری از مکان ها در افغانستان بروی و عکاسی کنی. طی هفت سفر به افغانستان و حضور در کابل، هرات و پنجشیر هم چنان در پی تکمیل این پروژه هستم.

او پس از نمایش دادن مجموعه جغرافیای نیلی به حضور خود در یک ورک شاپ اشاره کرد که مدرس آن رئیس بخش فتوژورنالیسم دانشگاه دانمارک بوده است.

این هنرمند عکاس گفت: حضور در این ورک شاپ و تلاش من برای حضور در دانشگاه عکاسی دانمارک منجر به آن شد تا من بتوانم در نگاه عکاسانه خود تردید کنم و رویکرد خود را تغییر دهم. برای پذیرش در این دانشگاه به سمت نوعی عکاسی هنری قصه گو حرکت کردم. در یک مجموعه از زنی که به دلیل یک بیماری در 16 سالگی نابینا شده بود عکاسی کردم که دو فرزند پسر داشت. یکی از این فرزندان بیماری اوتیسم شدید داشت و فرزند کوچک تر نیز به این بیماری مشکوک بود.

مرادیان نژاد در ادامه مجموعه عکس دوم خود را به نمایش در آورد و در پایان گفت: در خارج از ایران متوجه شدم که عکاسی یک مرحله است و پرزنت کردن یک مرحله و چیدمان تصاویر متفاوت است.

تاکید بر اهمیت عکاسی شهری

چهارمین نشست نگاه شخصی در نخستین روز "ده روز با عکاسان" با حضور کیارنگ علایی و شش نفر از عکاسان خراسانی که اخیرا نمایشگاه"اِربِن" را در گالری تم به نمایش در آورده بودند برگزار شد.

در ابتدای این نشست کیارنگ اعلایی به اشاره به پروژه یکساله عکاسی شهری که منجر به ایجاد نمایشگاه"اِربن" شد گفت: این نمایشگاه حاصل یک خواست دو طرفه بود که در یک دوره آموزشی اتفاق می افتد. هم شرکت کنندگان با توجه به شرایط و فضایی که در آن قرار داشتند می خواستند به نوعی خود را محک بزنند و هم معلم می خواهد با یک برآورد از کارگاه خود به نوعی حاصل آموزش خود را ببیند.

او ادامه داد: این نمایشگاه یک تفاوت داشت و آن کار کردن روی یک تم متمرکز به عنوان "شهر" بود. این روزها ما عبارت عکاسی شهری را زیاد می شنویم اما متاسفانه بیشتر این عکس ها، زیر شاخه عکاسی خیابانی قرار می گیرند تا عکاسی شهری. در این سال ها چیزی که بسیار مشاهده می کنم پایین آمدن اعتماد به نفس عکاسان جوان به ثبت فضاهای مستند است به نوعی که این شیوه عکاسی دارد به زوال می رسد.

علایی گفت: از دی ماه دو سال قبل در جریان این پروسه قرار گرفتیم  و هر سه هفته یکبار جلساتی را می گذاشتیم  و در هر جلسه میانگین پانصد تعکس مشاهده می کردیم و تحلیل می کردیم تا به عکس های نمایشگاه رسید.

علایی در ادامه پس از نمایش دادن عکس های این نمایشگاه گفت: در این نمایشگاه حوزه های مختلف عکاسی شهری مورد نظر بود.عکاسی که در آن تاکیدی بر انسان نباشد و مانند عکاسی خیابانی عکاس درگیر لحظه های آنی نشود. ممکن بود اگر بخواهم برای یک جشنواره از میان این عکس ها، تعدادی انتخاب کنم به تعداد انگشتان یک دست می رسید اما انتخاب عکس برای نمایشگاه آن هم پس از یک دوره آموزشی همراه با مصلحت هایی از همان جنس آموزش است. امروز که عکاس شدن به واسطه یک دوربین معمولی و صفحه اینستاگرام ساده شده ما برای این که در گودال نیافتیم باید سنجیده تر عمل کنیم تا 30 سال بعد مشخص شود که چه چیزی به دنیا اضافه کردیم.

ضرورت نگاه عکاسانه در عکس تبلیغاتی

نخستین کارگاه از ششمین همایش "ده روز با عکاسان" با موضوع "فضاسازی استودیو با نورهای لوکی" توسط یدالله ولی زاده در سالن شهناز خانه هنرمندان برگزار شد.

ولی زاده در این کارگاه ضمن تاکید بر اهمیت دید عکاسانه و برخورداری از نگاه شخصی در هنرمند عکاس گفت:ما برای تولید یک عکس بدون شک باید از یک سناریو برخوردار باشیم و به صورت تک به تک و مرحله به مرحله نسبت به ساخت یک فضا و عکاسی از آن آگاهی به دست بیاوریم.

او در ادامه این کارگاه به صورت عملی و با ساخت برخی وسایل مربوط به صحنه مورد نظر خود برای ثبت عکسی تبلیغاتی، به چیدمان یک فضا و نورپردازی آن به منظور ثبت یک عکس تبلیغاتی پرداخت و مراحل مورد نظر برای ساخت یک صحنه یا فضای ایده آل تبلیغاتی را در برابر دید علاقمندان به تصویر کشید.

او در پایان این کارگاه و پس از ثبت تصویری تبلیغاتی از فضایی که خلق کرده بود بار دیگر بر اهمیت برخورداری عکاسان از نگاهی شخصی تاکید کرد و گفت: آنچه که یک عکاس را از دیگری متفاوت می کند دید او در چگونه دیدن پدیده ها و متریال هاست و یک عکاس بیش از هرچیز نیازمند تقویت دید عکاسانه خود به واسطه تماشا کردن و کارکردن است.

نگاه عکاسانه در ویرایش عکس

دومین کارگاه همایش "10 روز با عکاسان" با عنوان "مراحل پست پروداکشن در عکس های فضاسازی تبلیغاتی" با حضور ساسان پناهی در سالن شهناز خانه هنرمندان صورت گرفت.

پناهی در این کارگاه ضمن پخش فیلمی از "آکی آمیگو" هنرمند شرق آسیایی گفت:من 9 سال و 22 روز است که تنها کار ویرایش عکس انجام می دهم. طی این سال ها به صورت روزانه نزدیک به 100 عکس را ویرایش کردم که از این تعداد بخش زیادی از این عکس ها پس از چاپ در نشریات به شکل عجیبی تیره می شد.

او ادامه داد: پس از این متوجه شدم که مدیا در ویرایش عکس مهم است و عکسی که قرار است در وب به نمایش در بیاید با عکسی که در یک نشریه کاغذی منتشر می شود باید از راه ها و با نرم افزارهای متفاوتی ویرایش شوند. به همین دلیل برنامه کاری را که از دو حالت تبعیت می کرد برای خود در نظر گرفتم که بتوانم بر اساس آن با طی کردن مراحل مشخصی از ابتدا تا انتهای یک مسیر را بروم.

پناهی سپس درباره اهمیت فضای کار برای ویرایشگر سخن گفت و اظهارداشت: ویرایشگر عکس باید در محیطی کار کند که دارای پرده های ضخیم است تا نور از آن رخنه نکند. ترجیحا باید فضای اتاق و دیوارها خاکستری رنگ باشد و دسکتاپ کامپیوتر باید بدون هیچ تصویریدر نظر گرفته شود و هم چنین بک فتوشاپ باید از رنگی تیره ترجیحا خاکستری برخوردار باشد تا ویرایشگر بتواند رنگ ها را به درستی تشخیص دهد.حتی پوشیدن لباس رنگی نیز بر کار ویرایشگر تاثیر می گذارد.

او در ادامه به تفاوت ماهیت نرم افزارهای ویرایش عکس پرداخت و با بیان این که نرم افزار فتوشاپ بیشتر برای ویرایش عکس های قابل انتشار در وب طراحی شده است گفت: قبل ازدانستن این تفاوت ها و شروع کار با نرم افزارها نکته ای که مهم است ایجاد روند کاری در ویرایش است.

او از سه مدل برای ایجاد روند در کار ویرایش گفت و سپس در مراحل مختلفی همراه با حاضران در کارگاه به ویرایش عکسی پرداخت که در کارگاه قبل تهیه شده بود.

پناهی در پایان این نشست گفت: در کل ویرایش عکس مانند خود عکاسی مهم است و هرکس در آن استایل خودش را دارد. علاوه بر راهنمایی هایی که می توان در شناخت یک نرم افزار داشت باید یک نگاه عکاسانه دقیق نیز پشت هر ویرایشی وجود داشته باشد.