سرویس مد و لباس هنرآنلاین: محمد غفاری هنرمندی است که با وجود تحصیل در رشته معماری، بهطور حرفهای در زمینه دیزاین طلا و جواهر فعالیت میکند و آثار او با عنوان برند "کالک" در چندین شو روم ایرانی و خارجی به فروش میرسد. گفتوگوی هنرآنلاین با محمد غفاری را در ادامه بخوانید:
آقای غفاری، از نحوه ورودتان به عرصه مد و لباس بگوئید.
من متولد سال 1363 در اصفهان هستم. از ابتدایی که خودم را شناختم علاقه بسیار زیادی به نقاشی داشتم تا جایی که علاقهمندی من به سمتی رفت که طراحی و نقاشی را با معماری پررنگتر کردم. در هنرستان رشته معماری را انتخاب کردم. معماری به نظر من یک تفکر است. البته از 8 تا 16 سالگی بهشدت درگیر هنر عکاسی هم بودم. با رتبه 15 وارد دانشگاه شدم و در رشته معماری تا مقطع کارشناسی ارشد تحصیلاتم را ادامه دادم که از جایی به بعد نگاهم به سمت دیزاین طلا و جواهر نیز معطوف شد.
در چه مقطعی معماری با عرصه طراحی طلا و جواهر گره خورد؟
بعد از اینکه معماری را ادامه دادم، به این نتیجه رسیدم که معماری فقط ساخت ساختمان نیست. این تجربه به من کمک کند که چندین نمایشگاه دیزاین طلا و جواهرات در تهران، لندن، مسکو و دوبی برپا کنم. برندی را به همراه دو تن از شاگردانم تخت عنوان "کالک" ران کردیم. در شارجه و دوبی نمایشگاه داشتیم و آثار ما را آقای عباس مظفریان در هتل کنکورد در شو روم اصلی خود به فروش رسانند. البته در همین دوران فعالیت در زمینه معماری را هم به جد دنبال کردم. از جمله دستاوردهایم در این حوزه میتوانم به جایزه شیکاگو، جایزه معماری آسیا، رتبه یک معماری ایران برای سنگفرش باغ دولتآباد یزد و تدریس دورههای معماری داخلی قطب علمی دانشگاه تهران اشاره کنم. معماری وقتی از حدی میگذرد و فراتر میرود به یک طرز تفکر بدون مرز میرسد و شما میتوانید این تفکر را با دیگر هنرها تلفیق کنید. من معماری را با مد تلفیق کردم که برد زیادی داشت. بیش از دو هزار شاگرد دارم و به دنبال آنم که سندیکایی برای حمایت از طراحان طلا و جواهر ایجاد کنم.
فعالیت در حوزه معماری نوعی خدمترسانی به شرایط نابسامان معماری و زیباسازی شهر است اما طراحی طلا و جواهر میتواند یک دغدغه هنری و علاقه باشد در اشلی بسیار کوچکتر از معماری. نظر شما دراینباره چیست؟
18 سال است که رشته معماری را ادامه دادهام. این معماری است که به من اجازه داده است در حوزه طراحی و ساخت زیورآلات هم فعالیت کنم. این دو در تضاد هم نیستند بلکه یک طیفاند. من در مقالاتی که داشتم به این نتیجه رسیدم که تشویش را در یک نمای شهری میبینیم، اما در یک مقیاس خرد خیلی راحتتر میتوان این معضلات را درک کرد. درست است که بُعد معماری من بسیار پررنگ است و سعی کردهام برای خود مسیری ایجاد کنم که ارتقا را در آن ببینم، اما این دو حوزه اشتراکات بسیاری دارد بهشرط آنکه جنس متریال، مخاطب و مارکتینگ را بهخوبی بشناسم و طراحی زیورآلات را تبدیل به یک فرصت در بیان دغدغههای معماری تبدیل کنم.
تا چه اندازه به ادامه فعالیت هنری در زمینه طراحی طلا و جواهر آن هم در ابعاد بینالمللی امیدوار هستید؟ آیا ممکن است تمرکز بر این حوزه شما را از دغدغههای معماری دور کند؟
دو استراتژی وجود دارد که میتوان به آن پرداخت. گاه هنر در مقام آرت است و گاه بیزینس. برای آدمهای متفاوت شرایط طوری حکم میکند که مسیرهای مختلفی را پیش پای آنها قرار میدهد. روابط عمومی، کیفیت کارها، دانش و شرکای تجاری در تعیین مسیر اهمیت دارد. ما در کشوری هستیم که بیارزشترین چیزی که وجود دارد فکر است. در این شرایط باید نیازسنجی کرد. هم بخش مالی برای من مهم است هم کیفیت آثار. یک موقع است شما طلافروشید و یک زمان شما دغدغه صدور فرهنگ دارید. این دو با هم فرق دارند و دغدغه من مورد دوم به کمک ابزار گوناگون است. چه معماری و چه دیزاین طلا و جواهر.
بسیاری از آقایان ایرانی شاهد ضعف در طراحی و ساخت زیورآلات برای این جنس از مخاطب هستند. چرا شما و دوستانتان برای برندسازی در این حوزه کاری انجام نمیدهید؟
نیاز به زیباتر شدن در ابنای بشر وجود داشته و تفکیک جنسیتی برای این موضوع نمیتوان داشت. البته سبک زندگی آدمها میزان این علاقهمندی را تغییر میدهد. ما در سالهای اخیر استفاده از زیورآلات برای آقایان را نکوهش کردهایم اما واقعیت آن است که جایگاه اندیشه و تفکر در پس دنیای زیورآلات فقط به یک آویز ختم نمیشود. این یک نیاز بارز است. خوشبختانه طی سالهای اخیر هنرمندان با تلفیق چرم و طلا خدماتی در این حوزه انجام دادند و برندهایی هم ساخته شدند. حی برخی دوستان ما از فروش این محصولات در حدود پنج سال پیش به سود خالص روزی یک میلیون تومان هم رسیدند، اما باید دقت داشت که اینها زمان دارند همچون یک قطعه موسیقی.
سرعت تغییر ذائقه مردم بهشدت بالا رفته است. هم معماری و هم دیزاین طلا و جواهر این سرعت را بهخوبی حس کرده است. این نگرش و سبک زندگی میتواند یک فرصت باشد؟
در گذشته انسانهای ما تولیدکننده بودند نه مصرفکننده. آنها به دنیای مکانیک تعلق داشتند نه دیجیتال. آن شرایط به انسانها عمق میداد و جایگاه اندیشیدن را برای هر فرد نمایان میساخت. اما در دو دهه اخیر و با ورود رایانه به زندگی ما دنیا بدون مرز شد. سرعت، جایگزین آهستگی شد و سبک زندگی و ذائقه افراد را تغییر داد. آنها مصرفکننده شدند. بیشتر به ظاهر توجه میکنند تا باطن. وقتی این درونگرایی به برونگرایی تبدیل شد سیستم گذشته دیگر کار نکرد. خیلی از طلافروشان سنتیکار مخاطبان خود را از دست دادند و کار برایشان سخت شد. هنرمندان هم با مخاطبان متفاوتی روبهرو هستند و باید سرعت ارائه اثر و تفکر خود را بهشدت افزایش دهند.
در زمینه دیزاین طلا و جواهر به نرمافزارها هم اعتقاد دارید؟
شما اگر توانمند نباشید باختهاید. ابزار یک وسیله است اما حاکم نیست. ابزارها وجود دارند تا به ما کمک کنند. ابزار به ما راه نشان نمیدهد. اگر شما فقط کار با نرمافزار را یاد بگیرید صرفاً یک اپراتور هستید. تفاوت میان هنرمند و اپراتور در این است که هنرمند یک طرز تفکر را دنبال میکنید. زمانی ما محصولات را به خاطر کاربردشان میخریدیم اما امروز به خاطر تفکر پشتشان. برندینگ و مارکتینگ همین است. وقتی میبینیم برندهای بزرگ دنیا از فرهنگها برای ارائه اثر الهام میگیرند درمییابیم که چقدر این بازار بزرگ است و افرادی که آوانگارد هستند روزهای سختی را در این چرخه پیش رو دارند. بهطور مثال ما حدود 20 سال قبل میدیدیم که عکاسی که جزو مشاغل پردرآمد بود با ورود تکنولوژی و گوشیهای همراه نوع کارکرد آن از بین رفت، با آمدن اسنپ خیلی از آژانسها رفتند و یا با ورود فروشگاههای اینترنتی فروش پاساژها رو به افول گذاشت.
شما عضو کارگروه زیورآلات بنیاد ملی مد و لباس هستید. چه برنامههایی در این فضا دارید؟
بله، من عضو کارگروه زیورآلات بنیاد ملی مد و لباس هستم و بهاتفاق همکاران تلاش میکنیم همچون باقی طراحان وارد چرخه مد کشور شویم. ما به دنبال اتفاقی هستیم تا فضای بیشتر به فعالان عرصه زیورآلات داده شود. نقاط ضعف، قوت، فرصتها و تهدیدهای بسیاری در این حوزه وجود دارد. امیدواریم زیورآلات را به دوره ثبات نزدیک کنیم و بعد راهکارهایی ارائه دهیم که بخش بیزینس آن بهتر و بیشتر فعال باشد. باید چرخههای جدا افتاده از یکدیگر را به هم متصل کرد تا هنر و صنعت در کنار یکدیگر به بالندگی رسند.
با واردات طلا و جواهر به ایران چه باید کرد؟
بله متأسفانه ما تبدیل به یک واردکننده بزرگ در این حوزه شدهایم. این موضوع در پاساژها و مراکز خرید بهخوبی احساس میشود. من میتوانستم کارهایم را کیلویی بفروشم، اما این کار را نکردم. شأن هنر هنرمندان این عرصه باید حفظ شود. چطور است که برندهایی همچون سواروسکی در بهترین فضاهای ممکن در ایران فرصت عرض اندام دارند اما این امکان برای طراح ایرانی وجود ندارد؟ ما باید کارهایمان را در بازار خاص خود ارائه کنیم.
با توجه تحصیلات شما در زمینه معماری و فعالیت حرفهای در عرصه دیزاین طلا و جواهر، چقدر به این موضوع فکر کردهاید که معماری شهری در دوره معاصر میتواند این پتانسیل را داشته باشد که به سوژهای در زمینه طراحی زیورآلات تبدیل شود.
ما معمارهای باسواد خیلی خوبی داریم، اما شهرسازان ما بجای آنکه یک ساختاری را ایجاد کنند که رفتارهای متفاوت در راستای آن هدف باشد، در مقطع زیبایی ابنیه در شهرهای خود را از دست دادیم، اما باز هم مدیریت شهری اتفاق افتاد و اوضاع بهتر شد. مثلاً پل طبیعت یک نمای بسیاری خوب از دختری 24 ساله بنام لیلا عراقیان که رویکرد را تغییر داده است. این یک طرز تفکری مدیریتی قوی است؛ پلی که تا پیش از این تنها محل گذر بود حال تبدیل به محلی برای قرار شده. شبیه سی و سه پل در اصفهان. ما درباره نمادها اگر صحبت میکنیم باید توجه کنیم که هدف خاصی را دنبال کنیم و مثلاً اگر الهام گرفتن از معماری شهری میتواند در قالب طراحی و ساخت زیورآلات فرهنگی را صادر کند هیچ اشکالی ندارد.
بازار کپیکاری و خودمانی بگویم دزدیدن طرح در حوزه دیزاین طلا و جواهر بسیار داغ باشد. با این شرایط چه باید کرد؟
متأسفانه یک سری بیاخلاقیها در حرفه ما دیده میشود. اینکه آدمهایی به ایده تو وفادار نیستند. ایدههایت بهراحتی دزدیده میشود و پشت ویترین برندهای دیگر دیده میشود. غولها آدمهای نوپا را میخورند، اما چیزی که مرا نکشد قطعاً قویترم میکند. من به این نتیجه رسیدم وقتی یک برند بعد از پنج سال کار کردن شما روی یک طرح، بهراحتی آن را کپی میکند یا معتبرترین جوایز دنیا در عرصه زیورآلات قابل خریداری هستند پس خیلی نمیشود به این طرز تفکر تکیه کرد. این هم نوعی مارکتینگ است اما روی دیگر سکه هم وجود دارد که میشود جوایز معتبرتری به دست آورد یا با برندهای قویتری همکاری کرد. نباید ناامید شد.
چقدر به این مسئله اعتقاد دارید که کشور ما نیاز به برپایی یک جشنواره مستقل از مد و لباس فجر در زمینه طراحی و ساخت زیورآلات است؟
صحبتهایی هست که زمانی میشود جشنواره مد و زیورآلات را مستقل از فجر برگزار کرد که حرفهای بسیاری برای گفت داشته باشد و در شأن نامش برگزار شود. نام زیورآلات در عنوان جشنواره مد و لباس فجر نیامده پس مهجور واقع شده و باید کاری کرد. ما سال گذشته در زمان فجر خودمان با هنرجویان و هنرمندان این عرصه تماس میگرفتیم که بیایید در این رویداد شرکت کنید، نشان شیما و حق مالکیت معنوی برای آثارتان بگیرید. متأسفانه توهمی در طراحان وجود دارد که فکر میکند بهتر از دیگرانند و این جدا کردن خود از جامعه باعث میشود ما شهر را عاری از اینها میبینیم. وقتی به آنها میگوییم فلان فرصت وجود دارد همش به دنبال خدماتی هستند که به آنها ارائه میشود. این تفکر درست نیست. یک جمله خوبی از حضرت علی (ع) نقل شده که میفرمایند: "آنکس که به آب اعتقاد دارد تشنه نمیماند." هنرمندان آنقدر خود را از جامعه جدا کردهاند و از کار یکدیگر ایراد میگیرند که مردم هم آنگونه که باید به آنها احترام نمیگذارند.
بهعنوان پرسش پایانی از برنامههای آتی خود بگویید.
یکی از برنامههایم راهاندازی فروشگاههای مختلف در کشورهای دیگر با برند "کالک" است. برند ما در دوبی استارت خوبی داشته و امیدواریم در لندن شعبه دوم آن را راهاندازی کنیم. یکی دیگر از آرزوهایم این است که مهمانان خارجی هدیهای از نوع زیورآلات را برای خود از ایران به ارمغان برند تا نشان از هویت و فرهنگ ما داشته باشد. برای رسیدن به این هدف انرژی بسیاری صرف میکنم.