سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: هیرومی ایتو (Hiromi Itō) متولد 13 سپتامبر 1955 یکی از مهمترین و شناخته شدهترین نویسندگان و شاعران معاصر ژاپن است. فیمینیسم ویژه هیرومی ایتو از ویژگیهای چشمگیر شعر اوست. بدعت و نوآوریهای فرمی در شعر نیز عنصری است که در کار او توی چشم میزند.
شعری که ذیلا میخوانید برگرفته است از گزیده شعری که سال 2009 منتشر شد با عنوان «کشتن کانوکو» (Killing Kanoko) که توسط جفری انگلز به انگلیسی برگردانده شده است.
کایوت
مادربزرگم میانه حال بود
مادرم جادوگر
خواهر بزرگتر مادرم یک گیشا* بود
خواهر کوچکتر مادرم سل داشت
آن یکی خواهر کوچکتر مادرم نازا بود
همهشان، عجیب زیبا
مادرم هجی کردن کلمات را یادم میداد
تمام چیزی که نیاز داشتیم
ساکی، برنج و نمک
ما از مارها، آب و شرق میترسیدیم
دخترم دوماهی میشود شروع کرده به حرف زدن
وقتی کایوت** با او حرف میزند
لبخند میزند و همیشه هم جوابش را میدهد
کایوت: یک دشت خشک، دشت، دشت
دخترم: دشت، دشت، دشت
کایوت: دروغ نگو
دخترم: دروغ نگو، دروغ نگو، دروغ نگو
کایوت: گشنمه، گشنمه
دخترم: منم خیلی گشنمه
کایوت: ها ها ها
دخترم: ها ها ها ها هو
دخترِ پدرم، پدرم: میخواهم روی این کایوت متمرکز باشم
میخواهم تنها باشم، تنها باشم، و هیچ چیز جز این کایوت نبینم
و میخواهم جاهامان را با هم عوض کنیم
شیر سینههایم به سخاوت روان است
برای اینکه دخترم را پروار کنم روان است به فرافراوانی، خیلی خیلی زیاد
شیر مادربزرگم هم روان است به سخاوت
و با آن 4 دختر و 2 پسر را پروار کرد
شیر خواهر بزرگتر مادرم هم روان بود به سخاوت
و 3 پسرش را پروار کرد
شیر مادرم هم روان است به سخاوت
که فقط مرا پروار کرد، و پس مانده شیرش رفت که رفت
شیر خواهر کوچکتر مادرم هم روان بود به سخاوت
که با آن دو پسرش را پروار کرد
آن یکی خواهر کوچکتر مادرم پرستاری کرد و کرد، از بچهای که قیمش شده بود
با سینههای بدون شیرش تا اینکه ناگهان
شیرهایش شروع کرد به روان شدن از بدنش
و همان طور میبارید
تا اینکه همه چیز را غرق کرد
درون پیکرش نم برداشت، لبخند زیبای چهره مادربزرگ با ابرو و دندانهایی که نداشت
چهره زیبای خواهر بزرگتر مادرم با چانه، دندانها یا موهایی که نداشت اما لبانی داشت که بزرگ بودند
چهره گوشتالوی زیبای خواهر کوچکتر مادرم، با دندانهایی که نداشت و موهایی که نبودند تا آشفته باشند
چهره زیبای خواهر کوچکتر مادرم با لک و پیسهایش و دندانهایی که نداشت
چهره زیبای مادرم با گونههای فروافتاده، چینهای گوشه چشم، دندانهایی که نداشت و موهایی که نبود
همهشان با سینههایی شل و فروافتاده
همهشان شیفته بازی با بچههای خانواده
دخترم، تنها دختر بچهی بزرگشان
تنها نوه دختری
کلمات ِزنان فامیل که کودکان خانواده را لوس میکرد
به کندی پیش از حرف زدن با بچهها، در چشمها پیدا میشد
زنانی که از 90 سال تا 50 ساله دور هم جمع میشدند
(سن 90 سالگی یعنی اینکه یه دهه بعد میمیری)
دور هم جمع میشدند
و با کودک حرف میزدند
لالا لالایی
لالا لالایی
لالا لالا لالایی
لالا لالا لالایی
مادربزرگم میانه حال بود
مادرم جادوگر
خواهر بزرگتر مادرم یک گیشا بود
خواهر کوچکتر مادرم سل داشت
آن یکی خواهر کوچکتر مادرم نازا بود
پدربزرگم فلج
برادر بزرگ مادرم در جوانی مرد
برادر کوچکتر مادرم هیچ وقت حرف نمیزد
پدرم با هیچ کس ارتباطی نداشت
شوهر مادرم و شوهر خودم
ناپدید شدند، درست قبل از اینکه
دخترم را به دنیا بیاورم
کایوت: لالایی
دخترم: لالایی
کایوت: لالا لالایی
دخترم: لالا لالایی
کایوت: لالا لالا لالایی
دخترم: لالا لالایی
بارندگی و رطوبت در این وقت سال
نغمههای مادرم از وردهای جادویی
لعنت به رطوبت
ساکی و باران
برنج و باران
نمک و باران
بگو که آب
سرریز کند از شرق
ما را ببخش، ای مار فرهمند
ساکی و باران
برنج و باران
نمک و باران
*زنان ژاپنی که در هنر و سرگرمی مشغولند.
**کایوت جانوری شبیه گرگ، بومی آمریکا.
هنرآنلاین به تازگی دست به ترجمان شعرهایی از شاعران مهم جهان که در ایران ناشناختهاند، زده است. اگر میخواهید شعرهایی که پیش از این در بخش فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین منتشر شده است را بخوانید، میتوانید بر تیترهای ذیل کلیک کنید:
شعری از ماکسین کومین / دُم کوتاهِ سفیدش به آفتاب گیر کرد و رها شد
شعری از یِوگنی یِوتوشنکو، شاعر شهیر روس/ سرنوشت ما شبیه تاریخ جهانهاست
شعری از شاعری ویتنامی-آمریکایی/ آنها میگویند آسمان آبیست اما من میدانم سیاه است
شعر دیگری از مری الیور، برنده جایزه پولیتزر/ واژهای که تو را پر میکند مثل آفتاب
شعری از هوارد آلتمن در گاردین / بوداپست 1944