سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: فیونا سمپسون با نام کامل فیونا روث سمپسون (Fiona Sampson) شاعر و نویسنده بنام بریتانیایی است که تا به امروز از سوی جوایز ادبی مختلفی مورد توجه قرار گرفته است. از او آثار بسیاری منتشر شده. این شعر را کارول رومنس انتخاب کرده است. کارول رومنس (Carol Rumens) متولد دهم دسامبر 1944 شاعر شناخته شده بریتانیایی است. از او قریب به 20 دفتر شعر منتشر شده است. اولین و آخرین رمان او «پارک پلاتو» نام دارد. این کتاب او در سال 1987 چاپ شده است. همچنین از کارول رومنس آثار بسیاری در زمینه نمایش، غیر ادبی و مستند، ترجمه و تصحیح منتشر شده است.
شعری که رومنس از فیونا سمپسون منتشر کرده، «تکه» نام دارد.
در خانهای قدیمی که خانهای است
با دیوارهای پرملاتِ خمیده
درست مثل پهلوهای چارپایان
عادت کردیم به این طور زندگی کردن
دیوارهای خم وُ خمیده را یادت هست
با پنجرههایی در ژرفنا
مثل روشنای امیدی سپید
سپید همچون رنگ دوغابهای دیوار
مثل کسی که در خس و خاشاک
زندگی میکند
یا در موهایی که
میزایند
و زندگی میکنند
چیزها
صورتهای فلکی کوچک
که گردمان حلقه میزنند
و رویاهایی در سر دارند
از موی اسبهایی
که شلنگ انداز در حرکتند
خش خش چوبهایی زیر پاهامان
و در دستهامان
همچنان که پاره میشوند
رازهای خانه دوستیِ ما
که قربانی میشوند
با درخشش چیزی نظیر چاقوی آشپزخانه
مثل لذت برداشتن تکهای گِل
و پختن تکهای گِل
آن طور که تو میتوانی
قرص نانی بپزی از ذرت
زیرا خردههای نان
بر میخیزند
و فرو میریزند
مثل
دَمی
در پهلوهای چارپایان.
هنرآنلاین چند وقتی هست دست به ترجمان شعرهایی از شاعران مهم جهان که در ایران ناشناختهاند، زده است. اگر میخواهید شعرهایی که پیش از این در بخش فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین منتشر شده است را بخوانید، روی تیترهای ذیل کلیک کنید:
شعر هلن دانمور درباره مرگ/ آنجا، بنفشهای میبالد!
شعر روز جهان امروز با لاچلان ماکینون/ شقایقها تنهایند، همچون کوهها!
شعر امروز جهان با ملک الشعرای آمریکا / در شکلِ هراسی، آن سوی انسانِ محض
شعری از یکی از شاعران امروز ژاپن / ما را ببخش، ای مار فرهمند
شعری از ماکسین کومین / دُم کوتاهِ سفیدش به آفتاب گیر کرد و رها شد
شعری از یِوگنی یِوتوشنکو، شاعر شهیر روس/ سرنوشت ما شبیه تاریخ جهانهاست
شعری از شاعری ویتنامی-آمریکایی/ آنها میگویند آسمان آبیست اما من میدانم سیاه است
شعر دیگری از مری الیور، برنده جایزه پولیتزر/ واژهای که تو را پر میکند مثل آفتاب