سرویس فرهنگ و ادبیات هنرآنلاین: ناتاشا امیری داستاننویس معاصر به هنرآنلاین میگوید: من در سالهای زیادی داوری جوایز متعدد ادبی را بر عهده داشتم و در محافل ادبی هم شرکت میکردم. این رفتوآمد در سالهای ابتدایی بیشتر بود چون میخواستم فضای ادبی کشور را خوب بشناسم، اما امروز بر این باورم که رفتوآمد یک نویسنده در محافل ادبی ضرورت چندانی ندارد. ممکن است برخی از دوستان به گردهماییهای ادبی زیاد رفتوآمد داشته باشند، ترغیب بیشتر به مطالعه با قرار گرفتن در جمع و یا دیدن کسانی که هم پا با آنها مطالعه میکنند، میتواند علت حضور آنها باشد. آنچه برای نویسنده از شرکت در این محافل بسیار مهم تراست توجه بیشتر به وجوه انسانی و رعایت اصول اخلاقی است چون وقتی کسی بهطور حرفهای نویسنده میشود، در جامعه نسبت به او توقعاتی ایجاد میشود که شاید در مورد دیگران وجود نداشته باشد. آیا کتاب جدیدی توسط ناتاشا امیری به بازار نشر خواهد آمد؟ آخرین کار من "مردهها در راهاند" نام دارد. کارهای نگارشی و حروفچینی این کتاب انجام شده و به نظر میرسد توسط ناشر به وزارت ارشاد فرستاده شده باشد تا کارهای مربوط به مجوزش انجام شود و انشاءالله بهزودی به چاپ برسد. نشر این کتاب توسط انتشارات ققنوس انجام خواهد شد. درونمایه این اثر را تا جایی که ممکن است برایمان توضیح دهید... این کتاب بیانگر شرح زندگی سه زن در زمانهای مختلف است. سه نفر تحت تأثیر وقایعی قرار میگیرند که در مسیر داستان برایشان رخ میدهد. در کنار این سه زن، سه مرد هم قرار میگیرند که حوادث پیشآمده زندگی آنان را هم تحت تأثیر قرار میدهد. داستان این کتاب از کودتای 28 مرداد آغاز میشود و تا سال 93 ادامه دارد. کتاب مقاطع مختلفی از این سالها را روایت میکند و بیشتر حول محور مسائل زنان از قبیل: مشکلات مربوط به ازدواجشان، مسائل عاطفی و دغدغههای پیش روی زنان حرکت میکند. شخصیتهای داستان درگیر همین ماجراها میشوند و ذهنشان متوجه شکستها و مشکلات عاطفی هر یک از آنها با همسرانشان است. به دلیل شکلگیری یک مواجهه تاریخی و اجتماعی شخصیتهای این داستان با پرسشهای بنیادینی روبرو میشوند و تلاش میکنند تا برای هر یک از آنها پاسخ درخوری پیدا کنند. شما جایی در صحبتهای خودتان مردم آلمان را علاقهمند و خواننده حرفهای کتاب معرفی کردید. گونتر گراس نویسنده آلمانی اخیراً از دنیا رفت. کتاب "طبل حلبی" او برای اولین بار در یک محفل ادبی خصوصی در آلمان خوانده شد و جوایزی هم از طرف این محفل خصوصی به او داده شد. علاوه بر جایزه نقدی که به نویسنده کتاب داده شد، این محفل باعث شد گونتر گراس در دنیای ادبیات دیده شود. تأثیر بسترهای اجتماعی و بافت فرهنگی در کشوری چون آلمان کاملاً مشخص است. اما اگر بخواهیم درباره کشور خودمان ایران، صحبت کنیم شما این حضور در این محافل را تا چه اندازه در گرایش فرهنگی مردم به کتاب و حتی معرفی شدن چهرههای تازه در حوزه ادبیات مؤثر میدانید؟ من در سالهای زیادی داوری جوایز متعدد ادبی را بر عهده داشتم و در محافل ادبی هم شرکت میکردم. این رفتوآمد در سالهای ابتدایی بیشتر بود چون میخواستم فضای ادبی کشور را خوب بشناسم اما امروز بر این باورم که رفتوآمد یک نویسنده در محافل ادبی ضرورت چندانی ندارد. ممکن است برخی از دوستان به گردهماییهای ادبی زیاد رفتوآمد داشته باشند، ترغیب بیشتر به مطالعه با قرار گرفتن در جمع و یا دیدن کسانی که هم پا با آنها مطالعه میکنند، میتواند علت حضور آنها باشد. آنچه برای نویسنده از شرکت در این محافل بسیار مهم تراست توجه بیشتر به وجوه انسانی و رعایت اصول اخلاقی است چون وقتی کسی بهطور حرفهای نویسنده میشود، در جامعه نسبت به او توقعاتی ایجاد میشود که شاید در مورد دیگران وجود نداشته باشد. در ابتدای نویسندگیام شرکت در محافل حتی در شیوه داستاننویسی برای من دستاوردهای مفیدی داشت اما امروز نشستن در اتاق و کار روی رمان برای من مفیدتر خواهد بود. وظیفه اصلی یک نویسنده نوشتن است و بدون شک با محفل بازی نمیتواند محقق شود. انگار برخی از دوستان نویسنده فراموش کردهاند که وظیفه آنها داستاننویسی است و خود را بیش از اندازه درگیر شرکت در محافل مختلفی کردهاند که شاید بعضی از آن محافل کوچکترین دستاوردی برایشان ندارد. در مورد گونتر گراس نیز گمان میکنم نگارش داستانهایش در خلوت صورت گرفته و آن محافل در کیفیت داستانهای او بیتأثیر بوده اما چنین محافلی میتواند برای معرفی اثر مفید باشد. من در حوزه ادبیات آدمهای بزرگ زیادی را در همین محافل دیدم. کسانی چون سیمین بهبهانی و احمد محمود جزء استثناییترین افرادی بودند که با آنها آشنا شدم ولی محفل بازی بهعنوان یک روش و رقابتهای کاذب مرسوم در این محافل را قبول ندارم و از نظر من این محافل نباید تبدیل به یک وسیله مخرب شود. خود من هم بهصورت مطلق نمیتوانم ادعا کنم که تا پایان عمر در هیچ محفلی حاضر نشوم ولی عقیده دارم هدف نباید محدود به شرکت در این محفلها شود.
فکر میکنید نویسندگان زن تا کی قرار است از درونیات و مشکلات شخصی زنان صحبت کنند؟ شخصاً به دنبال نشان دادن دردهای زنان نیستم و با این باور که زنان همیشه توسط جامعه و خانواده مورد ظلم واقع میشوند، مخالفم. زنان زیادی را میشناسم که دردهای زیادی دارند و این مشکلات ناشی از انتخابهای اشتباه و اصرار برای ادامه دادن آن اشتباهات از جانب آنان است. با این وجود به نظر میرسد برخی در تلاش هستند تا حقوق پایمالشده گروهی از جامعه ایرانی به نام زنان در طول زمان را از مردان معاصر ایرانی بگیرند... برخی از زنان خیلی ضعیف هستند، درست مثل مردانی که خیلی ضعیف هستند. مرد و زن در این معادله با هم تفاوتی ندارند. بسیاری از افراد ضعیف سعی میکنند تا مشکلات و ناراحتیهایشان را به گردن جامعه و گروه خاصی بیندازند. من به هیچکس اجازه نمیدهم حق مرا پایمال کند و گاهی مردان در مواجهه با من احساس کردهاند که حقشان زیر پا گذاشته شده است. مگر من زن نیستم. درمجموع مشکلاتی که ما در زندگی خود با آن روبرو میشویم ناشی از اقدامات خود ماست و ارتباط چندانی با جنسیت ما ندارد. انتهای پیام/ علی نامجو