سرویس تجسمی هنرآنلاین : گالری شماره شش روزهای گذشته میزبان آثاری از هنرمندان گروه "هیکاری کریتیو" hikARicreaTive با عنوان "مواجهه اتفاقی" بود.

آکو سالمی ازایران، مارینا سرسیل Marina Sersale از ایتالیا، کیوساکاماکی Q.sakamaki از ژاپن و اریک منچر Eric mencher از آمریکا، هنرمندانی هستند که گروه ((هیکاری کریتیو)) را با شعار (ما به‌واسطه عکاسی گرد هم آمده‌ایم تا ثابت کنیم هنر ضرورت زندگی ماست) و با رویکردی زیبایی‌شناسانه به لحاظ بصری در تلاش برای به تصویر کشیدن داستان‌های بشری، بنا نهاده‌اند. در بیانیه نمایشگاه به نگارش موراکامی بر وجه اتفاقی بودن در پروسه‌ خلق این آثار تأکید شده و با تشبیه وجه اتفاق و برخورد در رسانه عکاسی با تئوری عالم هستی، گویا به دنبال سوژه‌ای ازلی و واحد است و شاید منظور همان حقیقتی است که ریشه در مدرنیسم دارد.

رسانه عکاسی یکی از متعلقات دوره پست‌مدرن و خود ابزاری بود قدرتمند برای نقد بر دوره مدرنیسم. اما با مشاهده‌ عکس‌های اعضاء گروه هیکاری کریتیو رویکردی که ما را متوجه خودش می‌سازد تأکید بر وجه زیبایی‌شناسانه اثر است، عکس‌هایی که در آن توجه بسیاری نسبت به عناصر بصری به چشم می‌خورد، کمپوزیسیون فرم و رنگ، ترکیب‌هایی به‌غایت هوشمندانه، استفاده به‌جا از نقطه، خط و بافت و .... گویی ما شاهد آثاری هستیم، بیشتر در رسانه نقاشی تا عکس و در اینجا عکس که رسانه‌ای بیشتر سوژه محور است با چرخشی نسبی به رسانه‌ای ابژه محور تبدیل گشته. خود همین بخش از ماجراست که عنوان نمایشگاه را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد (مواجهه اتفاقی)، چراکه کیفیت بالای بصری آثار بیشتر در تناقض با اتفاق و رخداد رخ می‌نماید. با مطالعه‌ی بیانیه‌ی هر یک از هنرمندان درمی‌یابیم که هر چند آکوسالمی، کیوساکاماکی واریک منچر بیشتر خودشان سخن از رویکردی پست‌مدرن یا بهتر بگویم بیانی مفهومی و انتقال مفاهیمی اجتماعی دارند، مثلاً سالمی با پرداختن به رنج و درد مردمان افغانستان و ساکاماکی با سخن گفتن از فوکوشیمای پس از فاجعه‌ی اتمی سال ۲۰۱۱ و یا نیویورکی منجمد شده در پی تغییرات آب و هوایی و مربوط ساختن وقایع با خود هنرمند واریک منچر با سخن گفتن از ادغام مذهب کاتولیک یا پروتستان با مردمان بومی گواتمالا, اما آثارشان به اندازه‌ی بیانیه‌هایشان بار پست‌مدرنی را باخودبه دوش نمی‌کشد. در اینجا ابتدا به بیانیه‌ی مارینا سرسیل می‌پردازیم و بعد در ادامه این بحث را پیش می‌گیریم.

بیانیه مارینا سرسیل دریکی دو پاراگراف اول هم تراز با عکس‌هایش و هم سنگ آن رویکردی زیبایی‌شناسانه به لحاظ بصری را دنبال می‌کند، اما در بخش نهایی آن که وجه تمایز، بین خود و غیر قائل می‌شود خود را در مقام هنرمندی یکتا قرار می‌دهد و به خود نقشی پیامبرگونه و خداگونه می‌دهد. "در بسیاری از مواقع تنها من قادر به دیدن چیزی هستم که از آن عکس می‌گیرم و چون فقط من آن را می‌بینم پس قادرم به آن موجودیت ببخشم مثلاً این است که یک عصای جادویی داشته باشی می‌توانم چیزهایی را به زندگی بیاورم که هیچ کس قبلاً متوجهشان نبوده یا اینکه آن لحظه تنها برای من موجودیت داشته است". (بخشی از بیانیه‌ی مارینا سرسیل).

حالادر ادامه بحث هرچند در بعضی از آثار وجهی اگزوتیک را شاهد هستیم مثلاً بعضی از عکس‌های آکو سالمی یا اریک منچر و در جاهایی هم می‌توان از آن‌ها برداشتی روایی دشت، اما در مجموع به خاطر کیفیت بصری بسیار بالایی که آثار دارند کفه‌ی مدرن ترازو سنگین تر از کفه‌ی پست مدرن آن می‌نمایاند و چه به جا نعما محمدیان روشن در کاتالوگ این نمایشگاه آورده که (سانتاگ sontag در کتاب علیه تفسیر Agains Inter peration نظری سخت‌گیرانه راجع به تفسیر دارد که برای بیان یکی از ویژگی‌های پروژه‌ی Hikari Creative مفید است: (تفسیر در واقع درحکم خودداری هنر ستیزانه از به حال خود واگذاردن اثر هنری است. هنر واقعی قابلیت آن را دارد که ما را به هیجان بیاورد. اما ما با تقلیل کردن در حک فقیر کردن و تهی کردن جهان است با هدف برپایی نوعی و باید از ایجاد هر گونه نسخه بدلی از جهان، تفسیر یا معنا سازی، خوددداری کرد.) (علیه تفسیر، سوزان سونتاگ، ترجمه مجید قنگر، نشر بیدگل، ۱۳۹۴) البته دوباره قابل ذکر است که نظر سونتاگ راجع به تفسیررا در اینجا فقط برای این نمایشگاه دوباره آورده شده و هدف از آوردن آن مصداق به عام نبوده. در نمایشگاه مواجهه اتفاقی فقط آثار آکوسالمی عکس‌هایی تمام رنگی بودند و ۳ هنرمند دیگرعکسهایی سیاه و سفید را به نمایش گذاشتند. آکو سالمی در عکس‌هایش آنچنان با دقت و وسواس بسیاری عکاسی کرده که گویی رنگ عناصر تصویرش را خودش رنگ آمیزی کرده. تصاویر از رنگ‌های بسیار درخشان برخوردارند و همنشینی رنگ‌ها در کنار هم درترکیب بندی فرمالی چشم نواز است. درعکسهای سیاه و سفید مارینا سرسیل با حساسیت خاصی شاهد ترکیب بندی فرمال بسیار جذاب هستیم و گویی علاقه‌ای به تفکیک عناصر تصویر و معنی و بازشناسایی آن در محیط اطرافمان نداریم. استفاده به جا و دقیق از خاکستری‌ها بیشتر این امر را به ذهن متبادر می‌کند که آیا مارینا از دوربین برای خلق این آثار استفاده کرده یا مداد؟

اجزای قاب و تصویر سرسیل بیشتر بر فضاهای مثبت و منفی به لحاظ حضور و عدم حضور خاکستری‌ها تأکید دارد. کیوساکاماکی هم با مجموعه عکس‌های سیاه و سفید در این نمایشگاه شرکت کرده. درآثار ساکاماکی بیشتر از همه تعداد پلان‌ها و پرسپکتیوی که چه به لحاظ خطی و چه جوی در تصویر ایجاد کرده به چشم می‌خورد و در بعضی از عکس‌ها ما را به یاد نقاشی‌های منظره‌ی ترنر می‌اندازد.

عکس‌های اریک منچر هم به صورت سیاه سفید و با پرداختی بسیار جذاب به خاکستری‌ها، ترکیب‌بندی‌های فرمی، تجمع و پراکندگی عناصر تصویری، توجه خاص به تقسیم وزن عناصر در همه جای کادر تصویری و ایجاد حس حرکت در قاب تصویر، نشان می‌دهد که د رآثار این هنرمند به واسطه واکنش سریع و دقیق هنرمند نسبت به وقایع با آثاری روبرو هستیم که بیشتر از آثار دیگر بر وجه رخدادی دلالت می‌کند. هر چند که آثار مارینا سرسیل بیشتر از آثار دیگر به لحاظ ادراکی و ترجمانی جهانشمول‌تر است.

پاورقی‌ها: ۱- ویلیام ترنر: TURNER، جزف ملرد ویلیام (نقاش انگلیسی، ۱۷۷۵-۱۸۵۱)

فاطمه بهمن سیاهمرد