سرویس تجسمی هنرآنلاین : گالرى آب انبار آثاراز ۱۰ بهمن میزبان نقاشیهای ۴٠ سال اخیر سیراک مِلکَنیان از چهرههای شاخص نسل اول نقاشان انتزاعگرا در جنبش مدرنیسم ایران شده است.
این گزارش به آثار ملکنیان در گالری آب/انبار میپردازد.
در طبقهٔ زیر همکف سالن یک، ۱۳ اثر از این هنرمند که همگی با تکنیک چاپ لینوکات خلق شدهاند، به نمایش در آمده. در طبقه اول سالن دو، ۷ اثر و سالن سوم، ۹ اثر از ملکنیان حضور خود را اعلام میکردند. در طبقهٔ دوم و سالن چهار، چهار ستون تابلو بر روی چهار دیوار چیدمان شده بود. دیوار سمت چپ از ورودی یک مجموعه ۱۲۰ تابلویی در ردیفهای ۲۴*۵ تایی، بر روی دیوار روبرو از سمت ورودی هشتاد اثر در ردیفهای ۱۶*۵ تایی و بر روی دیوار سمت راست از ورودی یک مجموعه صدو چهل تایی در ردیفهای ۲۸*۵ تایی و بر روی دیوار چهارم یک مجموعهٔ پنجاه و پنج تایی در ردیفهای ۱۱*۵ تایی، که در مجموع سالن چهار، سیصد و نودو پنج تابلو را به صف کرده است.
آثاری که در سالن یک به نمایش گذاشته شده بود، همگی رویکرد فیگورایتو دارند، اجرا شده با چاپ لینوکات. سال خلق این آثار به ۱۹۵۷ میلادی بر میگردد ولی همگی چاپ ۲۰۱۵ بودند. تمامی آثار در قاب سفید فلزی ارائه شدهاند.
آثاری که سالن ۲ و و سالن ۳، همچنین راهروی میانی سالنها که سه اثر را در خود جای داده بود، به نمایش در آمده، اجرا شده با تکنیک رنگ روغن؛ با قابهای چوبی ارائه شده شده و آثاری است که به فعالیتهای ۱۰ سال گذشته ملکنیان برمیگردند.
سالن ۴ هم دربرگیرنده طراحیهایی است اجرا شده بر روی دستمال کاغذی و همگی در قابهای سفید یک اندازه و یک شکل که سال خلق این مجموعه از ۲۰۰۹ شروع شده تا به ۲۰۱۴ ادامه دارد.
از تاثیر آثار ملکنیان هشتاد و چهار ساله؛ از چهرههای شاخص نقاشان انتزاع گرا بر هنر معاصر ایران بسیار گفته شده، همینطور نقدها و تحلیلهای بسیار بر آثار او چه در قالب نقد تفسیری و چه نقد نظری نوشته و خوانده شده. از این رو با پرهیز از این مرور و یا دوباره گوییها، در این گزارش به گونهای متفاوت آثار ملکنیان را بازخوانی میکنیم و از دیدگاه یک مخاطب به مختصات هیجانی و عاطفیای که این آثار برای بینندگانش میآفریند میپردازیم.
ابتدای این بخش را با پاراگرافی از ملکنیان آغاز میکنیم، که ۲۲خرداد ۱۳۸۵ در صفحهٔ ۱۲ روزنامهٔ اعتماد ملی در بخش ادب و هنر به چاپ رسیده: "اگر یک هنرمند صادقانه کار کند حتی اگر در یک جزیرهٔ دور افتاده باشد به عقیدهٔ من میتواند هنرمندی اصیل، محکم و امروزی باشد. هیچ احتیاجی به این نیست که هنرمند به نسبتهای خود بازگردد. هنرمند امروز برای یک جزیره یا مملکت یا دین کار نمیکند چون ادیان وزبانها یکسان و رابطهها گسترده شده است. هر هنرمند با دید خاص خود چیزهای به خصوصی را میگیرد که با آن خود را میسازد و ممکن است اقلیمی یا جهانی شود که هر کدام از جایگاهی خاص برخوردارند. من در هر محیطی که حضور داشته باشم از فضای آنجا تأثیر میپذیرم. کارهایم خیلی شخصی است... شیوهٔ نقاشیام هم شخصی و متعلق به خودم است. زلال زلال است. هیچ کس به این شیوه نقاشی نمیکند. این نقاشیها به مرور به خلوص رسیده و در آنها احتیاجی به رنگ نیست."
سالن ۱ فیگورهایی بسیار آشنا، آشنای ما ایرانیان را درخود جای داده. زمانی و مردانی که همگی آنها را در گذشتههایمان دیدهایم، زنانی با چادر، زنانی با نوزادشان در حال نوازش کردن یا شیر دادن، به پشت بسته در حال کارهای خانه و مردانی نوازنده. ولی مردان و زنان آثار ملکنیان چگونه به راحتی پلی میشوند کوتاه به گذشتههایمان؟ فیگورهای ساده؛ اشباع شده از نهاد هنرمند؛ اما گویی نهاد ملکنیان در پیوندی عمیق با بخشی از نهاد مخاطبین است که در گذشتهٔ دور و در کودکیمان، آن را جا گذاشتهایم و ملکنیان حواسش جمع بوده و نهادش را در آثارش بازگویی و با ما تقسیم کرده تا یادمان بیاورد که ما همانهایی هستیم که در کودکی، پیش از آنکه اقتضائات برما غالب شوند، میتوانستیم سختترین، پیچیدهترین و غامضترین مسائل را با خطوطی بسیار ساده اما شفاف بیان کنیم. صخرهها، مراتع، انباشتی از هیزم و طبیعت وجوهرهٔ طبیعت، انسان، هستی و خلاصه هر چه که هست و حتی آنچه که نیست را ملکنیان چه ساده در آثاری که در طبقهٔ دوم سالن ۲ و ۳ و راهروی میانی ارائه شده، بیان کرده است.
دورهٔ آکادمیک برای ملکنیان گویی فقط در نقش ابزاری بوده و نه آموزنده؛ چرا که ملکنیان از ابتدا واقف به آنچه که میخواسته، بوده. گویی ملکنیان هیچگاه برای مدت طولانی دچار بلاتکلیفی در زندگی هنری نبوده و همواره میدانسته که چه میخواهد و چه میکند.
ملکنیان همیشه به خود وفادار بوده، به همان کودکیای که اکثر هنرمندان در سالهای بعد از تحصیلات آکادمیک گم میکنندش. در طبقه دوم آنچه بیش از همه در آثار ملکنیان دیده میشود خطوطی است ساده، با ارزشهای خطی متفاوت، خطوطی رها که در ازدحام و پراکندگی کلی منسجم را شکل میدهد. آنچه که بیشتر از همه از این خطوط فهمیده، درک و حس میشود، طبیعت دست نخوردهٔ جهان و ما است. گویی مخاطب با دیدن آثار دچار همان نوع وجدی میشود که در زمان حضور در طبیعت بکرو دست نخورده به آن مبتلا میشود. نقاشیهای ملکنیان با آنکه در اجزا از ژرف نمایی میپرهیزد، به شکلی ناب ما را به اعماق لذتها میبرد. به همان جا که میدانیم و یادمان میآید چه چیزما را بیش از همه خوشحال میکند. گویی خطوط نقاشیهای ملکنیان بازنمایی ی لحظهای ست که ما بر بال پرندگان در پروازیم وهمه زمین زیر پایمان است و باز یادمان میرود که ملکنیان چه ساده، شادی بیپیرایه را به ما ارزانی کرده.
درطبقهٔ دوم و در مجموعهٔ دستمال کاغذیها، ملکنیان در راستای ساده بینی، ساده بخشی و ساده فهمی که در آثارش همواره به چشم میخورد، بنای ساده آفرینی را هم بنا مینهد. ملکنیان در همه جا یک نقاش است، یک طراح، نه تنها در کارگاهش، او همواره نقاش لحظه هاست. برای آفرینش نیاز به فضای خاصی ندارد و آنچنان مستعد است که تمام فضاها را میتواند شخصی سازی کند، از آن خود سازد و در هر لحظه و در هر جا، مولودی پیش کش مخاطبانش کند.
آثار ملکنیان در سالن ۴ در همراهی با نحوهٔ چینش قابل ملاحظهٔ آثار بر روی دیوار گالری فضایی سورئال را به مخاطب هدیه میکند، گویی دراتاقی ایستادهای که سیصد و نود و پنج پنجره دارد و تو در ورودی هر پنجره غرق در طبیعتی میشوی، غرق در خطوط ملکنیان و غرق در بیپیرایگی نقاشیهایی که نهاد کودکانه اما آگاه نقاش را که با ضمیر ما بسیار آشناست ، از عمق یادهایمان به سطح دیدگانمان میآورد.
ملکنیان نقاشی است که نه تنها در کلام و در ایده و اجرا وفادار به ایدئولوژی خود و اعتبار بیان هنری است که در رفتار و در تمام لحظهها بسیار قائل به اهمیت است به صداقت و اصالت بیان یک اثر هنری.
انتهای پیام/
فاطمه بهمن سیاهمرد