گروه رادیو وتلویزیون هنرآنلاین: بین اهالی صنعت نفت و آن‌هایی که در سالهای اخیر موضوع تحریم نفت را مورد بررسی قرار می‌دهند، یک مثال مشهور وجود دارد؛ نفت خام خریداران محدودی دارد و به راحتی تحریم می‌شود، اما اگر همین نفت در پتروشیمی‌ها تبدیل به فراورده‌های نفتی شود، مشتری‌هایش چند برابر خواهد شد و تحریمش سخت و یا غیرممکن خواهد شد.

به نظر می‌رسد می توان این مثال را در حوزه سینما و تلویزیون تعمیم داد. مفاهیم و محتواهای گوناگونی در حوزه‌های مختلف وجود دارد که بایستی به مخاطب منتقل شود، اما مخاطبِ عصر جدید آن محتوایی که در قالب سخنرانی‌ها، شعارها، با زبانی غیرمنعطف و از دل کلمات ثقیل به او منتقل می‌شود را پس می‌زند.

شناساندن تاریخ به مخاطبان

یکی از وجوه محتوایی که رسانه وظیفه دارد به مردم سرزمین خودش منتقل کند، شناساندن تاریخ کشور و قهرمانانی است که در برهه‌های زمانی مختلف حماسه آفریده‌اند. به علاوه مدیران فرهنگی و هنرمندان وظیفه دارند تا تلخ و شیرین و فراز و نشیب تاریخ را به مردم عرضه کنند تا عبرت‌های تاریخی مانع از اشتباهات مکرری شود که به هر کشوری ضربه زده است.

 ساخت آثار نمایشی در گونه ‌ای متفاوت مثل سینما و تلویزیون یکی از مسیرهایی است که می‌تواند بالا و پایین تاریخ را برای مخاطب روایت کند و قهرمانان و خائنان را به تصویر بکشد.

«در چشم باد» روایتی جذاب از تاریخ

سیاهه آثار با کیفیت تاریخی سینما و تلویزیون متاسفانه خیلی طولانی نیست. یکی از این خروجی‌های موفق سریال «در چشم باد» است که بارها از شبکه‌های مختلف سیما پخش شده و هر بار مورد توجه قرار گرفته است.

 «در چشم باد» روایتی است که از زمان قیام «میرزا کوچک خان» تا سوم خرداد 1361 را روایت می‌کند و چهره‌های تاریخی بسیاری را برای مخاطبین به تصویر می‌کشد. خوش ساخت بودن این سریال در تمامی ابعاد ساخت مشهود بوده است به علاوه این اثر توانسته در بازسازی شخصیت‌ها و اتفاقات تاریخی بسیار موفق باشد.

در چشم باد

ماه مبارک رمضان و نوروز 1403 بخشی از جدول پخش شبکه آی فیلم به «در چشم باد» اختصاص داشت. پخش این سریال پس از 14 سال از پخش اولیه و 21 سال پس از ساخت بهانه خوبی است که این مسئله را طرح کنیم که چرا در بازسازی آثار تاریخی در قالب سینما و تلویزیون ناموفق بوده‌ایم؟

سریال «سربداران» ساخته محمد علی نجفی در سال 1362 از اولین آثاری است که پس از انقلاب اسلامی در گونه تاریخی ساخته شد و مبارزه سربداران در مقابل حمله مغولان را به تصویر کشید. این مجموعه یک شروع موفق برای آثار تاریخی تلویزیون بود. سپس سریال ماندگار هزاردستان علی حاتمی با ساختی هنرمندانه در سال 1367 از شبکه اول سیما پخش شد. در ادامه هم سعید نیک پور با مجموعه «امیر کبیر» یکی از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین شخصیت‌های تاریخ معاصر را به تصویر کشید.

در ادامه تاریخ سریال‌سازی سیما، چند اثر شایسته ساخته شد. در این میان سریال امام علی (علیه‌السلام) توانست شخصیت‌های بسیاری را در ذهن مخاطب بنشاند. می‌توان گفت بعد از این مجموعه هر وقت نامی از مالک اشتر، عماریاسر، معاویه، عمروعاص می‌آمد، تصویر بازیگران این سریال در ذهن‌ها ثبت می‌شد.

 «ولایت عشق» ساخته مهدی فخیم زاده هم چند سال بعد توانست زندگی حضرت امام رضا (علیه‌السلام) به قاب تصویر بکشد و گامی مهم در سریال‌سازی با موضوع تاریخ اسلام بردارد. دیگر مجموعه تاریخی ماندگار که بسیار در ذهن مخاطب ثبت شد، «مختارنامه» بود.

تاریخ معاصر موضوع آثار بعدی بود که درباره تاریخ در تلویزیون ساخته شد که «کیف انگلیسی»، «مدار صفر درجه»، «روزگار قریب»، «شهریار» و «سالهای مشروطه» از این جمله بود.

متاسفانه در سالهای اخیر مسیر ساخت سریال تاریخی موفق مسدود و یا صعب العبور شده است. سوال اساسی اینجاست که چرا مدیران رسانه و هنرمندان نمی توانند در کنار هم و با همکاری یکدیگر آثار تاریخی خوبی خلق کنند؟

کیف انگلیسی

افول کارگردانان بزرگ

چرا باید هنرمند شایسته و تاثیرگذاری مثل مسعود جعفری جوزانی که «در چشم باد» را برای تلویزیون به یادگار گذاشت، اثر سینمایی و تاریخی «بهشت تبهکاران» را در سطح نازلی بسازد که مخاطب آن را پس بزند. نکته این جاست که مسعود جعفر جوزانی دارای پیشنیه درخشانی در هنر کشور است و ساخت آثار تاریخی چون «شیر سنگی» و «در مسیرتندباد» را در کارنامه دارد؛ در وضعیتی که این کارگردان بزرگ اثر کم کیفیت بسازد، از جوانان و نوورودان توقعی نیست. چه بر هنرمندی چون جوزانی می‌گذرد که سطح آثارش این چنین کاهش می‌یابد.

مانع اصلی کجاست که دیگر نمی‌توان سراغ سوژه تاریخی رفت و اگر هم فیلم‌سازی در سینما و تلویزیون به سراغ سوژه تاریخی می‌رود به ضعیف‌ترین شکل ممکن ساخته و پرداخته می‌شود. این در در صورتی است که تکنیک‌های ساخت سریال و فیلم در جهان پیشرفت بسیاری داشته و پروژه‌های بزرگ با استفاده از جلوه‌های بصری در کمترین زمان ممکن ساخته می‌شوند. چرا نباید رسانه ملی از این فضا بهترین استفاده را انجام دهد و تاریخ سترگ این سرزمین را به بهترین شکل روایت کند.

 این حق مخاطب ایرانی نیست که با وجود رشد فناوری های فیلمسازی درجهان، برای دیدن یک سریال جذاب تاریخی، تا سال 1405 که «سلمان فارسی» به پخش می‌رسد منتظر بماند. مهم‌تر از این فرصتی است که برای روایت درست تاریخ و بازگشت بیننده به رسانه ملی از دست می‌رود. اگر ما دست نجنبانیم کشورهای دور و نزدیک با مفاخر ما دور افتخار خواهند زد و با ساخت آثار گوناگون تاریخ را مصادره خواهند کرد.